part 9 وقتی بد بوی مدرسه بخاطره چاق بودنت مسخرت میکرد
part 9 وقتی بد بوی مدرسه بخاطره چاق بودنت مسخرت میکرد
part 9
استاد درس داد و بعد زنگ خورد همه از کلاس اومدیم بیرون
منو میا باهم کلی حرف زدیم از همه غیبت کردیم(عه منو دوستم که تک تک از همه غیبت میکنیم😂)
خب خلاصه رفتم داخل کلاس
این زنگ زنگ هنر داشتیم منم خیلی هنر رو دوست داشتم(مثل من)
که استاد هنرمون اومد شروع کرده به حرف زدن گفت هر طرحی
که خودتون دوست دارین بکشین برام بیارین منم شروع کردم به
کشیدن طرح یک خرگوش کیوت نزدیک نیم ساعت بود نگاهای
سنگینی رو خودم حس میکردم برگشتم دیدم جئون بهم زل زده
تا دید که من دیدمش به دفترش نگاه کرد منم به کارم ادامه دادم
ویو کوک
داشتم راه میرفتم که یه چیزی خورد بهم و افتاد و سرشو. اورد
بالا وقتی دیدمش خیلی دختر قشنگی بود که بهش گفت خوبی
گفت اره کمکش کردم بلند شه و بعد خدمو بهش معرفی کردم
اونم ایمشو گفت اسمش قشنگ بود و بهش گفتم اسمت مثل
خودت خوشگل و بعد بهش چشمک زدم و بعد از کنارش رد شدم
امروز زنگ هنر داشتیم همه رفتیم سر کلاس هنر استاد اومد همه
همون چیزی که بالا تو گفت همه شروع به کار کردن منم نگام به
سویون افتاد چقدر قشنگ بود وقتی داشت طرح رو میکشید
قشنگ محو زیبایش شده بودم که یهو نگام کرد سریع نگام رو
ازش گرفتم
ویو یونا
نزدیک 1 ساعت بود داشتم طرحم میکشیدم که استاد گفت
بقیش رو بعدن تو خانه انجام بدین همه دفتر رامون جمع کردیم
که از کلاس اومدیم بیرون من و میا رفتیم سمت غذا خوری یکم
غذا برداشتم با میا رفتیم نشستم داشتم شروع به غذا خوردن
میکردم که جئون اومد کنارم نشست با دوستش که اسمش رو
نمیدونستم بیخال شروع کردم به خوردن که نگاه سنگین دوباره
رو خودم حس کردم فهمیدم جئونه که دیدم کای و رزی(کای از اکسو و رزی از بلک پینک نیست اوکی)
اومدن کنارمون نشستن که رزی گفت
رزی: بچه ها نظرتون امشب بریم بار
#اره خوبه
کای: اره بریم
_اوک
~یس
که فقط نظر من مونده بود
+اوک بریم
رزی: اوک پس ساعت 8 بار...(هر اسمی که خودتون میخوایین)
همه رفتیم تو کلاس خلاصه کلاس تموم شده همه رفتیم خانه
منم رفتم رو تختم دراز کشیدم که کم کم چشام سنگینی کرد
خوابیدم
ویو به ساعت 6
از خواب بیدلر شدم ساعت رو دیدم مول جن زده ها بیدار شدم
رفتم یه دوش 5 مینی گرفتم اومدم بیرون موهامو خشک کردم
یه لباس برداشتم پوشیدم یه آرایش ملایم کردم و کیفم رو
برداشتم و رفتم به سمت باری که گفته بودن
part 9
استاد درس داد و بعد زنگ خورد همه از کلاس اومدیم بیرون
منو میا باهم کلی حرف زدیم از همه غیبت کردیم(عه منو دوستم که تک تک از همه غیبت میکنیم😂)
خب خلاصه رفتم داخل کلاس
این زنگ زنگ هنر داشتیم منم خیلی هنر رو دوست داشتم(مثل من)
که استاد هنرمون اومد شروع کرده به حرف زدن گفت هر طرحی
که خودتون دوست دارین بکشین برام بیارین منم شروع کردم به
کشیدن طرح یک خرگوش کیوت نزدیک نیم ساعت بود نگاهای
سنگینی رو خودم حس میکردم برگشتم دیدم جئون بهم زل زده
تا دید که من دیدمش به دفترش نگاه کرد منم به کارم ادامه دادم
ویو کوک
داشتم راه میرفتم که یه چیزی خورد بهم و افتاد و سرشو. اورد
بالا وقتی دیدمش خیلی دختر قشنگی بود که بهش گفت خوبی
گفت اره کمکش کردم بلند شه و بعد خدمو بهش معرفی کردم
اونم ایمشو گفت اسمش قشنگ بود و بهش گفتم اسمت مثل
خودت خوشگل و بعد بهش چشمک زدم و بعد از کنارش رد شدم
امروز زنگ هنر داشتیم همه رفتیم سر کلاس هنر استاد اومد همه
همون چیزی که بالا تو گفت همه شروع به کار کردن منم نگام به
سویون افتاد چقدر قشنگ بود وقتی داشت طرح رو میکشید
قشنگ محو زیبایش شده بودم که یهو نگام کرد سریع نگام رو
ازش گرفتم
ویو یونا
نزدیک 1 ساعت بود داشتم طرحم میکشیدم که استاد گفت
بقیش رو بعدن تو خانه انجام بدین همه دفتر رامون جمع کردیم
که از کلاس اومدیم بیرون من و میا رفتیم سمت غذا خوری یکم
غذا برداشتم با میا رفتیم نشستم داشتم شروع به غذا خوردن
میکردم که جئون اومد کنارم نشست با دوستش که اسمش رو
نمیدونستم بیخال شروع کردم به خوردن که نگاه سنگین دوباره
رو خودم حس کردم فهمیدم جئونه که دیدم کای و رزی(کای از اکسو و رزی از بلک پینک نیست اوکی)
اومدن کنارمون نشستن که رزی گفت
رزی: بچه ها نظرتون امشب بریم بار
#اره خوبه
کای: اره بریم
_اوک
~یس
که فقط نظر من مونده بود
+اوک بریم
رزی: اوک پس ساعت 8 بار...(هر اسمی که خودتون میخوایین)
همه رفتیم تو کلاس خلاصه کلاس تموم شده همه رفتیم خانه
منم رفتم رو تختم دراز کشیدم که کم کم چشام سنگینی کرد
خوابیدم
ویو به ساعت 6
از خواب بیدلر شدم ساعت رو دیدم مول جن زده ها بیدار شدم
رفتم یه دوش 5 مینی گرفتم اومدم بیرون موهامو خشک کردم
یه لباس برداشتم پوشیدم یه آرایش ملایم کردم و کیفم رو
برداشتم و رفتم به سمت باری که گفته بودن
۲۲.۹k
۰۶ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.