پارت ۵۰-نفوذ
و بعد گذروندن یه شب هات...
۴سال بعد...
!بابا میشه امشب با بقیه بریم پارک؟
-اشکالی نداره الان زنگ میزنم به دایی ها همه بریم بیرون
!باشه
.. و هماهنگ میکنن و میرن بیرون
شب ساعت ۱۰...
-خب دیگه بچه ها باید بریم
؛ اره پاشین بریم
$افرین بچه ها زود باشین
بچه ها:باشه
و میرن
هنوز سوار ماشین نشدن
@کمک کمککک
٫بابا کمکش کن تروخدا
$مرتیکه عوضی میکشمت
®ه بدبختا . خودتون چنسال پیش باعث انجام همچین کاری شدین
-منظورت چیه؟
®هنوزم همونقدر احمقین. پس بهتره نفهمیدن
$مرتیکه عوضی ولش کن وگرنه خودم خفت میکنم
®نزدیک بیای یه گلوله حروم مغز همتون میکنم
افراد سریع تر بریم
و بعد میره...
توضیح کوچولو از ادمین🤗:
ازینجا به بعد تمامی شخصیتای اعضا میشه بچه هاشون یعنی همون کوچولو ها بزرگ شدن و داستان اوناس مثلا خط بعد نوشتم تهیونگ ویو یعنی همون تهیونگ کوچولو که حالا بزرگ شده..
۱۶سال بعد...
تهیونگ ویو*
دیگه بعد اون شب زندگیم تاره و یروزم اب خوش از گلوم پایین نرفته درسته من عاشقش بودم
ولی اون رو دزدیدن اون بی شرف رو خودم خفش میکنم
بعد اینک فهمیدم تقصیر کیه ماجرا تصمیم گرفتم مافیا بشم و بلایی سرش بیارم که مرغای اسمون به حالش گریه کنن
من و جونگ کوک و جیمین و شوگا یه تیم مافیایی تشکیل دادیم و الان تقریبا همسنیم
برای اینکه هویت هامونم فاش نشه به دانشگاه میریم
فعلا تنها ارزوم برای زندگی شده به خاک نشوندن اون بی ناموس که عشقم رو دزدید ولی خب هنوز اکیپ ما اونقد قوی نیست که بتونه جلوی افردا اون وایسه
داریم هروز تلاش میکنیم و موقعیت و رتبمون رو میبریم بالا تا بتونیم اون بی شرف رو از بین ببریم
امروز هم باید بریم دانشگاه
واقعا از محیط و جو درسیش خوشم نمیاد اما با زنگ های ازادش حال میکنم😈
به هر حال من یه مافیای و هرکاری بخوام میکنم
دانشگاه..
$سلام بچه ها
-سلام
/سلام چطورین
؛ سلام عالی توخوبی؟
/اره
-بریم دیگه دیر میشه
$مهم نیست دیر بشه اما بریم
پایان فصل ۱
۴سال بعد...
!بابا میشه امشب با بقیه بریم پارک؟
-اشکالی نداره الان زنگ میزنم به دایی ها همه بریم بیرون
!باشه
.. و هماهنگ میکنن و میرن بیرون
شب ساعت ۱۰...
-خب دیگه بچه ها باید بریم
؛ اره پاشین بریم
$افرین بچه ها زود باشین
بچه ها:باشه
و میرن
هنوز سوار ماشین نشدن
@کمک کمککک
٫بابا کمکش کن تروخدا
$مرتیکه عوضی میکشمت
®ه بدبختا . خودتون چنسال پیش باعث انجام همچین کاری شدین
-منظورت چیه؟
®هنوزم همونقدر احمقین. پس بهتره نفهمیدن
$مرتیکه عوضی ولش کن وگرنه خودم خفت میکنم
®نزدیک بیای یه گلوله حروم مغز همتون میکنم
افراد سریع تر بریم
و بعد میره...
توضیح کوچولو از ادمین🤗:
ازینجا به بعد تمامی شخصیتای اعضا میشه بچه هاشون یعنی همون کوچولو ها بزرگ شدن و داستان اوناس مثلا خط بعد نوشتم تهیونگ ویو یعنی همون تهیونگ کوچولو که حالا بزرگ شده..
۱۶سال بعد...
تهیونگ ویو*
دیگه بعد اون شب زندگیم تاره و یروزم اب خوش از گلوم پایین نرفته درسته من عاشقش بودم
ولی اون رو دزدیدن اون بی شرف رو خودم خفش میکنم
بعد اینک فهمیدم تقصیر کیه ماجرا تصمیم گرفتم مافیا بشم و بلایی سرش بیارم که مرغای اسمون به حالش گریه کنن
من و جونگ کوک و جیمین و شوگا یه تیم مافیایی تشکیل دادیم و الان تقریبا همسنیم
برای اینکه هویت هامونم فاش نشه به دانشگاه میریم
فعلا تنها ارزوم برای زندگی شده به خاک نشوندن اون بی ناموس که عشقم رو دزدید ولی خب هنوز اکیپ ما اونقد قوی نیست که بتونه جلوی افردا اون وایسه
داریم هروز تلاش میکنیم و موقعیت و رتبمون رو میبریم بالا تا بتونیم اون بی شرف رو از بین ببریم
امروز هم باید بریم دانشگاه
واقعا از محیط و جو درسیش خوشم نمیاد اما با زنگ های ازادش حال میکنم😈
به هر حال من یه مافیای و هرکاری بخوام میکنم
دانشگاه..
$سلام بچه ها
-سلام
/سلام چطورین
؛ سلام عالی توخوبی؟
/اره
-بریم دیگه دیر میشه
$مهم نیست دیر بشه اما بریم
پایان فصل ۱
۱۰.۶k
۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.