فیک اجبار پارت 26
پارت ۲6
♒فیک اجبار♒
لونا:
با...باورم نمیشد...چطور ممکنه...چطور ممکنه این .. اینجا چیکار میکنه......چطوری اخه...خدا چیکار کنم......
×لونا...لوناااا کجاییی؟؟؟؟
+چی...چی
×عشقمچرا جوابمو نمیدی چت شده؟
+هی...هیچی
_جونگ کوک میگم لونا خانم شاید مریض شدن حالتوت خوبه؟؟؟؟
+.........
×اوه لونا امروز خوب نخوابیده واسه همینه ....... حالا بیاین بریم سر میز شام یکم حرف بزنیم دلم واست تنگ شده پسر.....
اوه لونا راستی بهت نگفته بودم منو جی وونگ توی گروه باهم اشنا شدیم یعنی جی وونگ طراح دنس ما بود....
اها راستی تو اون موقعه یه دخترو دوست داشتی چی شد بهش رسیدی؟؟؟؟
_اوووم درسته دوسش داشتم ولی هنوز بهش نرسیدم به زودی باهات اشنا میشه چون بزودی قراره ماله من شه
×اوه پسررر یواش....
لونا
دستام سست شده بود دیگه نمیتونستم تحمل کنم این از کجا پیداش شد اخه من چقدر بدبختم اگه دو باره بلایی سرم بیاره چی............
+جونگ کوک عشقم من یه لحطه میرم بالا میام باشه؟؟؟
×باشه برو......
خب جی وونگ یکم از کارو بار بگو چیکارا میکنی.....
_اووم هیچی جونگ کوک توالت کجاست؟؟؟؟
×طبقه بالا....
_باشه مرسی......
جی وونگ
رفتم بالا خب حالا باید به لونا خانم یه چیزایی رو بگم..............
رفتم در اتاق رو باز کنم......
لونا
رو تخت نشسته بودم که دیدم یکی داره درو باز میکنه رفتم سمت در که ببینم کیه که یهو یکی دستمو محکمگرفت و منو کشوند سمت دیوار
+و..ولم کن روانییی.....
_هه نه بابا روانی؟؟؟
+ولم کن وگرنه داد میزنم
_لونا.... آماده یه بازیه بزرگ باش...قراره خیلی درد بکشی.......انتقامو ازت میگرم....
دستمو ول کردو از اتاق رفت بیرون دیگه قلبم نمیزد حس میکردم که.......
#FICEJBAR
♒فیک اجبار♒
لونا:
با...باورم نمیشد...چطور ممکنه...چطور ممکنه این .. اینجا چیکار میکنه......چطوری اخه...خدا چیکار کنم......
×لونا...لوناااا کجاییی؟؟؟؟
+چی...چی
×عشقمچرا جوابمو نمیدی چت شده؟
+هی...هیچی
_جونگ کوک میگم لونا خانم شاید مریض شدن حالتوت خوبه؟؟؟؟
+.........
×اوه لونا امروز خوب نخوابیده واسه همینه ....... حالا بیاین بریم سر میز شام یکم حرف بزنیم دلم واست تنگ شده پسر.....
اوه لونا راستی بهت نگفته بودم منو جی وونگ توی گروه باهم اشنا شدیم یعنی جی وونگ طراح دنس ما بود....
اها راستی تو اون موقعه یه دخترو دوست داشتی چی شد بهش رسیدی؟؟؟؟
_اوووم درسته دوسش داشتم ولی هنوز بهش نرسیدم به زودی باهات اشنا میشه چون بزودی قراره ماله من شه
×اوه پسررر یواش....
لونا
دستام سست شده بود دیگه نمیتونستم تحمل کنم این از کجا پیداش شد اخه من چقدر بدبختم اگه دو باره بلایی سرم بیاره چی............
+جونگ کوک عشقم من یه لحطه میرم بالا میام باشه؟؟؟
×باشه برو......
خب جی وونگ یکم از کارو بار بگو چیکارا میکنی.....
_اووم هیچی جونگ کوک توالت کجاست؟؟؟؟
×طبقه بالا....
_باشه مرسی......
جی وونگ
رفتم بالا خب حالا باید به لونا خانم یه چیزایی رو بگم..............
رفتم در اتاق رو باز کنم......
لونا
رو تخت نشسته بودم که دیدم یکی داره درو باز میکنه رفتم سمت در که ببینم کیه که یهو یکی دستمو محکمگرفت و منو کشوند سمت دیوار
+و..ولم کن روانییی.....
_هه نه بابا روانی؟؟؟
+ولم کن وگرنه داد میزنم
_لونا.... آماده یه بازیه بزرگ باش...قراره خیلی درد بکشی.......انتقامو ازت میگرم....
دستمو ول کردو از اتاق رفت بیرون دیگه قلبم نمیزد حس میکردم که.......
#FICEJBAR
۵۹.۶k
۱۷ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.