چند روز گذشت چالیون مرخص شد و بردن خونه
چند روز گذشت چالیون مرخص شد و بردن خونه
ات : اجوما اتاق رووحاضر کردی
اجوما : بله خانم از این طرف
چالیون رو بردن اتاق
چالیون : وای ات مرسی
ات : خواهش
چالیون : چه اتاق بزرگی
چالیون ؛ وقتی خونه پیدا کردم حتما میرم تو این چند روز هم بهت زحمت میدم
ات : 😐 چالیون حرص نده تو خواهرمی هر کاری کنم کمه
جالیون : من اخه اون کارو کردم
ات : من دیگه هیچی یادم نیس راستی جیمین میره سرکار منم حوصلم سرمیره تو هستی دیگه حوصلم سر نمیره
جالیون : اهوم مرسی
ات ؛ خب تو استراحت کن
ات رفت بیرون
ات رفت اتاق جیمین
جیمین تو اتاق کارش رو میز نشسته بود
ات : جیمین ( ارم )
جیمین : جونم
ات : فک کردم خوابیدی
جیمین عینکش رو در اورد و گذاشت رو میز
جیمین : نه هنوز نخوابیدم
ات ؛ نمیای ؟
جیمین : نه تو برو بخواب من هنوز کار دارم
ات : اخه از چشمات معلومه خوابت میاد ختسه هم هستی
جیمین : مشکلی نیس این پروژه رو باید تمام کنم
ات ؛ باش
ات رفت پایین برای جیمین قهوه درست کرد رفت اتاقش
جیمین : امم همین الان می خواستم بیام درست کنم
ات : جیمین
جیمین : جونم
ات : مرسی که گذاشتی چالیون اینجا بمونه
جیمین : اگرجیزی بیبی من رو خوشحال کنه اون کارو حتما می کنم
ات : ام باش تو به کارت برس
ات رفت رو تخت یک نفرش نشست
جیمین هم کارش رو می کرد
نیم ساعت بعد
جیمین : هوففففف بیبی وقتی اینجای تمرکز ندارم فکر همش پیش توعهههه
ات : یااا
جیمین از میز فاصله داد
جیمین : بیا بشین ( اشاره به پاهاش
ات رفت نشست
جیمین : خسته گیم رفت
ات خندید
رو لپ جیمین بوسه ای زد خواست بلند شه جیمین نزاشت
جیمین ؛ تو انجام دادی من نکنمممم
جیمین هم ات رو بوس کرد
ات بلند شد نشست همون جای اولش و جیمین کارش رو انجام داد
ات ارم ارم خوابش می برد که چشماش رو بست
جیمین ویو
داشتم کارم رو می کردم یک لحظه یادم امد ات تو اتاقه نگاش کردم دیدم مثل یک بچه گربه خوابیده خیلی کیوت شده بود
براید استایل بغلش کردم بردم اتاق مشترکمون گذاشتم روتخت
چون می ترسیدم چاچا یا چالیون بلای سر ات بیاره واسه همین چند تا بادیگارد گذاشتم اونجا تو اتاق باشن رفتم تو اتاق نشستم و کارام رو کردم
ات : چالیون
چالیون : ات من و جیمین قراره ازدواج کنیم فردا به عروشیمون بیا
جیمین : ات تو فقط هرزه ای کاش از اول چالیون رو از بابات می گرفتم
ناتنی : دختری هرزه بیا برو ظر ف ها و بشور
چالیون : عشقم بریم
جیمین : باشعه نفسم
جیمین : این هرزه رو بندازین زیر زمیت
چان سو : ات ازت متنفرممم
ات : مگه من چیکار کردمم
جیمین : ات تو برده من بودی چه طور نفهمیدی
چالیون : از اولم دختر هرزه ای بودی
ات : اجوما اتاق رووحاضر کردی
اجوما : بله خانم از این طرف
چالیون رو بردن اتاق
چالیون : وای ات مرسی
ات : خواهش
چالیون : چه اتاق بزرگی
چالیون ؛ وقتی خونه پیدا کردم حتما میرم تو این چند روز هم بهت زحمت میدم
ات : 😐 چالیون حرص نده تو خواهرمی هر کاری کنم کمه
جالیون : من اخه اون کارو کردم
ات : من دیگه هیچی یادم نیس راستی جیمین میره سرکار منم حوصلم سرمیره تو هستی دیگه حوصلم سر نمیره
جالیون : اهوم مرسی
ات ؛ خب تو استراحت کن
ات رفت بیرون
ات رفت اتاق جیمین
جیمین تو اتاق کارش رو میز نشسته بود
ات : جیمین ( ارم )
جیمین : جونم
ات : فک کردم خوابیدی
جیمین عینکش رو در اورد و گذاشت رو میز
جیمین : نه هنوز نخوابیدم
ات ؛ نمیای ؟
جیمین : نه تو برو بخواب من هنوز کار دارم
ات : اخه از چشمات معلومه خوابت میاد ختسه هم هستی
جیمین : مشکلی نیس این پروژه رو باید تمام کنم
ات ؛ باش
ات رفت پایین برای جیمین قهوه درست کرد رفت اتاقش
جیمین : امم همین الان می خواستم بیام درست کنم
ات : جیمین
جیمین : جونم
ات : مرسی که گذاشتی چالیون اینجا بمونه
جیمین : اگرجیزی بیبی من رو خوشحال کنه اون کارو حتما می کنم
ات : ام باش تو به کارت برس
ات رفت رو تخت یک نفرش نشست
جیمین هم کارش رو می کرد
نیم ساعت بعد
جیمین : هوففففف بیبی وقتی اینجای تمرکز ندارم فکر همش پیش توعهههه
ات : یااا
جیمین از میز فاصله داد
جیمین : بیا بشین ( اشاره به پاهاش
ات رفت نشست
جیمین : خسته گیم رفت
ات خندید
رو لپ جیمین بوسه ای زد خواست بلند شه جیمین نزاشت
جیمین ؛ تو انجام دادی من نکنمممم
جیمین هم ات رو بوس کرد
ات بلند شد نشست همون جای اولش و جیمین کارش رو انجام داد
ات ارم ارم خوابش می برد که چشماش رو بست
جیمین ویو
داشتم کارم رو می کردم یک لحظه یادم امد ات تو اتاقه نگاش کردم دیدم مثل یک بچه گربه خوابیده خیلی کیوت شده بود
براید استایل بغلش کردم بردم اتاق مشترکمون گذاشتم روتخت
چون می ترسیدم چاچا یا چالیون بلای سر ات بیاره واسه همین چند تا بادیگارد گذاشتم اونجا تو اتاق باشن رفتم تو اتاق نشستم و کارام رو کردم
ات : چالیون
چالیون : ات من و جیمین قراره ازدواج کنیم فردا به عروشیمون بیا
جیمین : ات تو فقط هرزه ای کاش از اول چالیون رو از بابات می گرفتم
ناتنی : دختری هرزه بیا برو ظر ف ها و بشور
چالیون : عشقم بریم
جیمین : باشعه نفسم
جیمین : این هرزه رو بندازین زیر زمیت
چان سو : ات ازت متنفرممم
ات : مگه من چیکار کردمم
جیمین : ات تو برده من بودی چه طور نفهمیدی
چالیون : از اولم دختر هرزه ای بودی
۱۸.۸k
۳۰ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.