ادامه پارت ۵

ادامه پارت ۵

اومده بودن ( دیگه فکر کنید سلام و اینجور چیزارو چون گشادم نمینویسم )
همه رفتن نشستن رو مبل و زیبای خفته رفت تو آشپزخونه تا نوشیدنی هارو ببره ... نوشیدنی هارو داشت می‌برد که تهیونگ جولش ظاهر شد
تهیونگ: هی هرزه اسمت چیه
زیبای خفته: هرچی شما بگید ( تعظیم کرده )
تهیونگ : دارم بهت میگم اسمت چیه ( با داد گفت آخرشو و با پاش لگد زد تو شکم زیبا که هم سینی و هم خودش افتاد و لیوانا شکست )
زیبای خفته: ببخشید ارباب من زیبای خفته هستم ( با گریه گفت )
تهیونگ : چرا داری به من دروغ میدی هرزه ( گلوی زیبا رو گرفت و فشار داد و بردش بالا )
زیبای خفته داشت تقلا میکرد که تهیونگ ول کنه ولی تهیونگ دست بردار نبود هر بار که زیبا ی خفته تقلا میکرد تهیونگ فشار میداد که نامجون از راه رسید
ویو نامجون
میخواستم برم سرویس بهداشتی که دیدم تهیونگ داره اون خدمتکار کوچولو رو خفه میکنه سریع رفتم پیش تهیونگ و به زور کوچولو رو گرفتم و تو بغلم گرفتمش
نامجون: تهیونگ این چه کاری بود ها بهم بگو ( با داد)
تهیونگ: هیونگ ببخشید ( سرشو اورد پایین)
دیدم کوچولو اصلا تکون نمیخوره
نامجون: تهیونگ بعدا به حسابت میرسم