ادامه پارت ۲۴
...........خونه جونگکوک و ات.۲ روز بعد...........
...درحالی که هانا پشت کانتر وایساده بود و داشت قرص هاشو میخورد شکی کردم
..هانا+
....قرصشو از دستش گرفتم
....او...این قرص منه...اشتباه خوردی+
..ات...قرص خودمه#
!این قرص منه....واسه خانمای ۱ تا ۲ ماهه...تو ۸ ماهته+
...ولی این تو جعبه قرصهای خودم بود#
...پس چرا قررصم سر جاش نیست...این قرص منه+
داری میگی من دزدی کردم...؟)داد تقریبا(...#
...نمیگم دزدی کردی!...چرا داد میزنی...میگم اشتباه خوردی...این قرص خود منههه+
....یه لحظه شکمش رو گرفت و چشماشو بست...همون لحظه جونگکوک رسید
...او...هانا خوبی؟...طرفش رفت و دستش رو گرفت و اون دستشوپشت کمرش گذاشت.._
...ه..هانا خوبی؟...+
دارم بهت میگم اونا قرصای خودمه)درد(#
من قرصهای خودمو نمیشناسم..؟+
...درحالی که هانا پشت کانتر وایساده بود و داشت قرص هاشو میخورد شکی کردم
..هانا+
....قرصشو از دستش گرفتم
....او...این قرص منه...اشتباه خوردی+
..ات...قرص خودمه#
!این قرص منه....واسه خانمای ۱ تا ۲ ماهه...تو ۸ ماهته+
...ولی این تو جعبه قرصهای خودم بود#
...پس چرا قررصم سر جاش نیست...این قرص منه+
داری میگی من دزدی کردم...؟)داد تقریبا(...#
...نمیگم دزدی کردی!...چرا داد میزنی...میگم اشتباه خوردی...این قرص خود منههه+
....یه لحظه شکمش رو گرفت و چشماشو بست...همون لحظه جونگکوک رسید
...او...هانا خوبی؟...طرفش رفت و دستش رو گرفت و اون دستشوپشت کمرش گذاشت.._
...ه..هانا خوبی؟...+
دارم بهت میگم اونا قرصای خودمه)درد(#
من قرصهای خودمو نمیشناسم..؟+
۶.۷k
۰۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.