فیک ملاقات کوتاه پارت۵
سرمو اوردم بالا...
باز یونگی داشت نگام میکرد..اعصابم از اون نگاهای نکبت بارش خورد میشد..
+چتهههه حیووووون چرا انقددد مرددم آزاری بی پدر...؟؟؟خستم کردی دیگه..
معلم وارد شد...
بچه ها با دهن باز بهم زل زده بودن...
معلم*/خانم جانگ ا/ت بنظرتون درسته توی مدرسه اینجوری صحبت کنید..؟پدر شما بسیار آدم متشخصیه..از شما بعید بود..
+آمممم سِم(معلم)
معذرت میخوام ولی من...
معلم*/سکوت..درسو شروع میکنیم..
سرمو انداختم پایین..
عااا..یک پاکن...همونی که یونگی پرت کرده بود...
برش داشتم که دیدم یک برگه رو بهش چسبونده..
بازش کردم..
+😳🤯🤯وای..
محتوا نامه..:
من...
_____________
وسایلمو گذاشتم توی کیفم..
خواستم بلند شم که تهیونگ...
_هی..تو کتاب منو اشتباهی بر نداشتی؟
+نه
_یک نگاه بکن..
+میگم بر نداشتم دیگه
_بده خودم ببینم..
+ای بابا مگه دزدم اونم برای یه کتاب.!!بیا ببین..😒
مدیر اومد توی کلاس و صدام زد..
مدیر.*/خانم ا/ت یه لحظه تشریف بیارین..
کیفم و تهیونگو ول کردم و راه افتادم که..
ادامه دارد...
باز یونگی داشت نگام میکرد..اعصابم از اون نگاهای نکبت بارش خورد میشد..
+چتهههه حیووووون چرا انقددد مرددم آزاری بی پدر...؟؟؟خستم کردی دیگه..
معلم وارد شد...
بچه ها با دهن باز بهم زل زده بودن...
معلم*/خانم جانگ ا/ت بنظرتون درسته توی مدرسه اینجوری صحبت کنید..؟پدر شما بسیار آدم متشخصیه..از شما بعید بود..
+آمممم سِم(معلم)
معذرت میخوام ولی من...
معلم*/سکوت..درسو شروع میکنیم..
سرمو انداختم پایین..
عااا..یک پاکن...همونی که یونگی پرت کرده بود...
برش داشتم که دیدم یک برگه رو بهش چسبونده..
بازش کردم..
+😳🤯🤯وای..
محتوا نامه..:
من...
_____________
وسایلمو گذاشتم توی کیفم..
خواستم بلند شم که تهیونگ...
_هی..تو کتاب منو اشتباهی بر نداشتی؟
+نه
_یک نگاه بکن..
+میگم بر نداشتم دیگه
_بده خودم ببینم..
+ای بابا مگه دزدم اونم برای یه کتاب.!!بیا ببین..😒
مدیر اومد توی کلاس و صدام زد..
مدیر.*/خانم ا/ت یه لحظه تشریف بیارین..
کیفم و تهیونگو ول کردم و راه افتادم که..
ادامه دارد...
۱۴.۲k
۱۷ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.