فیک عشق کودکی
پارت آخر
*چهار ساعت بعد*
ا/ت :جونگ یول تو بغل کوک خوابش برده بود و ما هم تو هواپیما منتظر بودیم تا هواپیما بلند شه
کوک: بلاخره داریم برمی گردیم
جین: دلم برای کره تنگ شده بود
ا/ت: گشنمه...
همه:😂
کوک: احتمالا بخاطر شیر دهیت عه که اینقدر زور زود گرسنه میشی
ا/ت: شاید ( بیحال)
جین: والا منم گشنمه ناهار نخوردیم که..باز حداقل خوبه خوراکی هایی دارم تو کیف
کوک: تازه ساعت نه غذا رو میدن...بزار ببینم چیزی دارم بخوری؟!..
جین: بیا این کیک و آبمیوه رو بخور..یکم انرژی بگیری
ا/ت: مرسی
و بدین ترتیب به کره رسیدن
مایل به فصل دوم؟
*چهار ساعت بعد*
ا/ت :جونگ یول تو بغل کوک خوابش برده بود و ما هم تو هواپیما منتظر بودیم تا هواپیما بلند شه
کوک: بلاخره داریم برمی گردیم
جین: دلم برای کره تنگ شده بود
ا/ت: گشنمه...
همه:😂
کوک: احتمالا بخاطر شیر دهیت عه که اینقدر زور زود گرسنه میشی
ا/ت: شاید ( بیحال)
جین: والا منم گشنمه ناهار نخوردیم که..باز حداقل خوبه خوراکی هایی دارم تو کیف
کوک: تازه ساعت نه غذا رو میدن...بزار ببینم چیزی دارم بخوری؟!..
جین: بیا این کیک و آبمیوه رو بخور..یکم انرژی بگیری
ا/ت: مرسی
و بدین ترتیب به کره رسیدن
مایل به فصل دوم؟
۱۶.۵k
۰۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.