P1
پارت اول
ویو ا.ت:
هعی دوباره بیدار شدم ن!؟
دوباره همینجا تو ی اتاق ل.عنت.ی
واقعا دوس ندرم برم دانشگاه
ولی اگ نرم ب ف.ا.ک میرم
(میری لباستو میپوشی)
ا.ت:مامان من رفتم
مامان ا.ت:ب سلامت
ا.ت: ...(تو کلاس ساعت ۶ صب)
ا.ت: یعنی چیکار کنم؟ بگم ک میخوام برم کره؟بگم میخوام بی تی اس رو ببینم؟ ن! بگم ب چپشون هم نمیگیرن ..(تو دلت)
دیانا:هی ا.ت
ا.ت:عا چیه؟
دیانا:ببین اگ چیزی فکرتو مشغول کرده میتونی بنویسیش!
ا.ت:عام ارع تنک
دیانا:خواهش، راستی ..
ا.ت:عا؟
دیانا:ب خانوادت گفتی؟
ا.ت:چیو؟
دیانا:قضیه کره ..
ا.ت:ن هنوز!
دیانا: ن !؟ تو از ۱۳سالگی دوس داشتی بری الان ۷ ساله!!!برو بهشون بگو
ا.ت:قبول نمیکنن!
دیانا:اونا نمیتونن مانع رویاهات بشن ا.ت!
ا.ت:باهاشون حرف میزنم ، البته میدونن قبول نمیکنن
دیانا:از فرصت استفاده کن ا.ت
ا.ت:باش
فلش بک ب ساعت ۴ ظهر
ا.ت: تو دلش: عام بهشون بگم؟
صد درصد قبول نمیکنن هعی ..
ا.ت:مامان ..
مامان ا.ت:بله؟
ا.ت:میخواستم ی چیزی بت بگم
مامان ا.ت:ها چی شده؟
ا.ت:من میخواس .. (میپره تو حرفت)
مامان ا.ت:میخواستم برم کره
ا.ت: اره ..
مامان ا.ت:مگه صد بار بت نگفتم ن؟
یهو بابا ا.ت میاد :
بابای ا.ت: منو و مامانت چن بار اینو گفتیم؟
ا.ت:اخ چرا؟ کره چ چیزی داره؟؟
بابای ا.ت:کره جای خوبی برا زندگی نیس و ماهم ب تو این حقو نمیدیم
ا.ت: ..
فلش بک ب ساعت ۳ صب
ا.ت: من باید ..
ویو ا.ت:
هعی دوباره بیدار شدم ن!؟
دوباره همینجا تو ی اتاق ل.عنت.ی
واقعا دوس ندرم برم دانشگاه
ولی اگ نرم ب ف.ا.ک میرم
(میری لباستو میپوشی)
ا.ت:مامان من رفتم
مامان ا.ت:ب سلامت
ا.ت: ...(تو کلاس ساعت ۶ صب)
ا.ت: یعنی چیکار کنم؟ بگم ک میخوام برم کره؟بگم میخوام بی تی اس رو ببینم؟ ن! بگم ب چپشون هم نمیگیرن ..(تو دلت)
دیانا:هی ا.ت
ا.ت:عا چیه؟
دیانا:ببین اگ چیزی فکرتو مشغول کرده میتونی بنویسیش!
ا.ت:عام ارع تنک
دیانا:خواهش، راستی ..
ا.ت:عا؟
دیانا:ب خانوادت گفتی؟
ا.ت:چیو؟
دیانا:قضیه کره ..
ا.ت:ن هنوز!
دیانا: ن !؟ تو از ۱۳سالگی دوس داشتی بری الان ۷ ساله!!!برو بهشون بگو
ا.ت:قبول نمیکنن!
دیانا:اونا نمیتونن مانع رویاهات بشن ا.ت!
ا.ت:باهاشون حرف میزنم ، البته میدونن قبول نمیکنن
دیانا:از فرصت استفاده کن ا.ت
ا.ت:باش
فلش بک ب ساعت ۴ ظهر
ا.ت: تو دلش: عام بهشون بگم؟
صد درصد قبول نمیکنن هعی ..
ا.ت:مامان ..
مامان ا.ت:بله؟
ا.ت:میخواستم ی چیزی بت بگم
مامان ا.ت:ها چی شده؟
ا.ت:من میخواس .. (میپره تو حرفت)
مامان ا.ت:میخواستم برم کره
ا.ت: اره ..
مامان ا.ت:مگه صد بار بت نگفتم ن؟
یهو بابا ا.ت میاد :
بابای ا.ت: منو و مامانت چن بار اینو گفتیم؟
ا.ت:اخ چرا؟ کره چ چیزی داره؟؟
بابای ا.ت:کره جای خوبی برا زندگی نیس و ماهم ب تو این حقو نمیدیم
ا.ت: ..
فلش بک ب ساعت ۳ صب
ا.ت: من باید ..
۵۷۳
۲۸ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.