Part ²²
Part ²²
ته ویو:
بعد از اینکه آب خوردم رفتم توی تختم و گرفتم خوابیدم
ا.ت ویو:
این چش بود؟ ولی دستش درد نکنه حال نداشتم پانسمان رو تعویض کنم
بعد از کلی حرف زدن با خودم خوابم برد
ادمین:این چند روز هم عادی گذشت و رسید به آخر هفته که همهی خدمه های عمارت کیم رفتن مرخصی و فقط ا.ت بود و تهیونگ
ا.ت ویو:
امروز آخر هفتس و همه رفته بودن و فقط منو کیم بودیم الان موقعیت خوبه که مدارکشو ور دارم و کیم رو نابود کنم
ته ویو:
بلاخره ته هی درمورد ا.ت چند تا چیز پیدا کرد
ته هی:ارباب اینم اون چیزی که درمورد ا.ت میخواستین
ته:خوبه بزارش رو میز
بعد برگه هارو ورداشتم همون جور که برگه ها رو میدیدم گفتم
ته:میتونی بری
و ته هی از اتاق رفت بیرون توی اون برگه ها همهی اطلاعات ا.ت نوشته شده بود حتی خواندان خیلی دورش یه نگاهی به اون اسم ها انداختم بینشون اسم منو بابام مامانم و خواهر برادرم بود نکنه ا.ت دختر عموی منه؟ نه نه نه اصلا امکان نداره اوه شت اگه دختر عموم باشه بد تموم میشه امشب باید ا.ت رو ببینم
شب
ته ویو:
وقتی همهی کارام تموم شد رفتم یه زره پایین تا حال هوایی عوض کنم وقتی برگشتم دید که...
ا.ت ویو:
یه جا کمین کرده بودم تا کیم از اتاقش بیاد بیرون و برم داخل اتاقش و مدارکش رو بردارم
بلاخره بعد از کلی صبر کیم رفت بیرون بدون هیچ سر صدایی وارد اتاق شدم میدونستم گاوصندوقش کجاست چون جیمین بهم گفته بود رفتم سمت گاو صندوقش خودم رو آماده کردم تا رمز رو بزنم و فقط هم سه بار میتونستم بزنم بعد از سه بار گاو صندوق آژیر میزد سه تا رمزی که جیمین بهم داده بود و احتمالش زیاد بود که این سه تا باشه رو زدم
اولی رو زدم نشد
دومی رو زدم بازم نشد
سومی رو زدم و چشمام رو بستم که
صدای باز شدن گاوصندوق اومد هرچی مدارک بود رو ورداشتم و جاشون رو با چند تا کاغذ سفید پر کردم بلند شدم و سمت در چرخیدم که دیدم.....اونجا وایستاده
ادامه دارد
شرط:
نداریم❤️😎
اگه خواستین بزارم بگین تا امشب پارت بعد رو بزارم😍
ته ویو:
بعد از اینکه آب خوردم رفتم توی تختم و گرفتم خوابیدم
ا.ت ویو:
این چش بود؟ ولی دستش درد نکنه حال نداشتم پانسمان رو تعویض کنم
بعد از کلی حرف زدن با خودم خوابم برد
ادمین:این چند روز هم عادی گذشت و رسید به آخر هفته که همهی خدمه های عمارت کیم رفتن مرخصی و فقط ا.ت بود و تهیونگ
ا.ت ویو:
امروز آخر هفتس و همه رفته بودن و فقط منو کیم بودیم الان موقعیت خوبه که مدارکشو ور دارم و کیم رو نابود کنم
ته ویو:
بلاخره ته هی درمورد ا.ت چند تا چیز پیدا کرد
ته هی:ارباب اینم اون چیزی که درمورد ا.ت میخواستین
ته:خوبه بزارش رو میز
بعد برگه هارو ورداشتم همون جور که برگه ها رو میدیدم گفتم
ته:میتونی بری
و ته هی از اتاق رفت بیرون توی اون برگه ها همهی اطلاعات ا.ت نوشته شده بود حتی خواندان خیلی دورش یه نگاهی به اون اسم ها انداختم بینشون اسم منو بابام مامانم و خواهر برادرم بود نکنه ا.ت دختر عموی منه؟ نه نه نه اصلا امکان نداره اوه شت اگه دختر عموم باشه بد تموم میشه امشب باید ا.ت رو ببینم
شب
ته ویو:
وقتی همهی کارام تموم شد رفتم یه زره پایین تا حال هوایی عوض کنم وقتی برگشتم دید که...
ا.ت ویو:
یه جا کمین کرده بودم تا کیم از اتاقش بیاد بیرون و برم داخل اتاقش و مدارکش رو بردارم
بلاخره بعد از کلی صبر کیم رفت بیرون بدون هیچ سر صدایی وارد اتاق شدم میدونستم گاوصندوقش کجاست چون جیمین بهم گفته بود رفتم سمت گاو صندوقش خودم رو آماده کردم تا رمز رو بزنم و فقط هم سه بار میتونستم بزنم بعد از سه بار گاو صندوق آژیر میزد سه تا رمزی که جیمین بهم داده بود و احتمالش زیاد بود که این سه تا باشه رو زدم
اولی رو زدم نشد
دومی رو زدم بازم نشد
سومی رو زدم و چشمام رو بستم که
صدای باز شدن گاوصندوق اومد هرچی مدارک بود رو ورداشتم و جاشون رو با چند تا کاغذ سفید پر کردم بلند شدم و سمت در چرخیدم که دیدم.....اونجا وایستاده
ادامه دارد
شرط:
نداریم❤️😎
اگه خواستین بزارم بگین تا امشب پارت بعد رو بزارم😍
۵.۴k
۲۴ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.