پارت هیفده
تهیونگ:الو
ت:کجایی
تهیونگ:عه من دارم میرم خونه
ت:خوب بعدش چی
تهیونگ:شاید تا یک سال همو نبینیم
ت:چرا.
تهیونگ:از طرف دادگاه باید برم سربازی
ت:وایستا دارم میام
تهیونگ:نیا
ت:چرا
تهیونگ:موهامو زدم
ت:میرفتی مدرسه خودم کچلت میکردم
تهیونگ:نیا
ت:باشه
کوک:چی شد
ت:داداشم داره میره سربازی اصلا دلم نمیخواد داشت میگفت که من یک ماه دیگه میرم ولی رفت اصلا به نبودش عادت ندارم
کوک:پس این چند سال چی
ت:این چندسال ماهی 4 بار میومدم
کوک:خوبه من اصلا خواهرمو ندیدم
ت:اسمش چیه
کوک:مثل اسم تو میا
ت:عه چه جالب
کوک:اره ولی میا لی اسمش بهش میگیم میا
ت:اها
کوک:اره وقتی بچه بودیم دیگه ندیدمش
ت:از داستان ماهم غم انگیز تره
کوک:زیاد عادت ندارم بش
ت:داستان جیمین چیه
کوک:اونم با من فرار کرد البته 15 سالمون بود که فرار کردیم
ت:چه داستانی اها راستی داستان شوگا چیه
کوک:نگفته
کوک:رو شوگا کراش زدی
ت:اره ولی نه در اون حد که بخوام به چیز های دیگه فک کنم فقط جذابه بنظرم رفتارش یکم سرده
کوک:اره جذابه ولی نه قلب مهربونی داره فقط طول میکشه یخش اب بشه
ت:اها راستی تو از کجا اومدی
کوک:من یه مدت توکیو زندگی میکردم
ت:عه
کوک:اره
ت:خیلی وقت پیش اومدم اینجا
ت:پس کره ای نیستی
کوک:دو رگم
ت:اها
جیمین٫شوگا٫لی میونگ
اومدم و سلام میدن
جیمین:غیبت میکردین
لی میونگ:اون موزا خراب شده از اینا ور دار
کوک:عه شوگا بزنش جا سازشو نمیگه
شوگا:لباس من تن تو چیکار میکنههه چرا خیسههه
ت:من افتادم تو اب اومد نجاتم بده
شوگا:خوب کتشو در میاوردی
کوک:حواسم نبود
کوک:جیمین شییییییییییییی دست نزنننننن
جیمین:یزره خوردم
کوک:نهههههه
شوگا:بابا این رو شیرموز اش حساسه
ت:عه داداش کی اومدی
تهیونگ:ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شرط
5 لایک
7 کامنت
ت:کجایی
تهیونگ:عه من دارم میرم خونه
ت:خوب بعدش چی
تهیونگ:شاید تا یک سال همو نبینیم
ت:چرا.
تهیونگ:از طرف دادگاه باید برم سربازی
ت:وایستا دارم میام
تهیونگ:نیا
ت:چرا
تهیونگ:موهامو زدم
ت:میرفتی مدرسه خودم کچلت میکردم
تهیونگ:نیا
ت:باشه
کوک:چی شد
ت:داداشم داره میره سربازی اصلا دلم نمیخواد داشت میگفت که من یک ماه دیگه میرم ولی رفت اصلا به نبودش عادت ندارم
کوک:پس این چند سال چی
ت:این چندسال ماهی 4 بار میومدم
کوک:خوبه من اصلا خواهرمو ندیدم
ت:اسمش چیه
کوک:مثل اسم تو میا
ت:عه چه جالب
کوک:اره ولی میا لی اسمش بهش میگیم میا
ت:اها
کوک:اره وقتی بچه بودیم دیگه ندیدمش
ت:از داستان ماهم غم انگیز تره
کوک:زیاد عادت ندارم بش
ت:داستان جیمین چیه
کوک:اونم با من فرار کرد البته 15 سالمون بود که فرار کردیم
ت:چه داستانی اها راستی داستان شوگا چیه
کوک:نگفته
کوک:رو شوگا کراش زدی
ت:اره ولی نه در اون حد که بخوام به چیز های دیگه فک کنم فقط جذابه بنظرم رفتارش یکم سرده
کوک:اره جذابه ولی نه قلب مهربونی داره فقط طول میکشه یخش اب بشه
ت:اها راستی تو از کجا اومدی
کوک:من یه مدت توکیو زندگی میکردم
ت:عه
کوک:اره
ت:خیلی وقت پیش اومدم اینجا
ت:پس کره ای نیستی
کوک:دو رگم
ت:اها
جیمین٫شوگا٫لی میونگ
اومدم و سلام میدن
جیمین:غیبت میکردین
لی میونگ:اون موزا خراب شده از اینا ور دار
کوک:عه شوگا بزنش جا سازشو نمیگه
شوگا:لباس من تن تو چیکار میکنههه چرا خیسههه
ت:من افتادم تو اب اومد نجاتم بده
شوگا:خوب کتشو در میاوردی
کوک:حواسم نبود
کوک:جیمین شییییییییییییی دست نزنننننن
جیمین:یزره خوردم
کوک:نهههههه
شوگا:بابا این رو شیرموز اش حساسه
ت:عه داداش کی اومدی
تهیونگ:ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شرط
5 لایک
7 کامنت
۲.۹k
۱۱ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.