عشق دبیرستانی
عشق دبیرستانی
پارت ۲
ا/ت ویو:
دست این پسره رو گرفتم بردم
ا/ت:هی مگه چیکار کردی که اینجوری اذیتت میکنه؟
پسره:
بخدا هیچی،من فقط تازه واردم
اومدم تو کلاس و شانسی دیدم یه صندلی خالیه و نشستم روش
نمیدونستم مال این پسرست
اونم وقتی اومد گرفت منو زد
ا/ت:وات د هل؟؟چه مرگشه
از این به بعد اگه اذیتت کرد بهم بگو
خودم به حسابش میرسم
پسره:بنظرم باهاش در نیوفت
خطرناکه
راستی اسم من یوجینه
از آشناییت خوشبختم
ا/ت :منم لی ا/تم خوشبختم
و رفت
رفتم دفتر مدیر تا اسم کلاسمو بپرسم
در زدم
مدیر:بفرمایید
رفتم داخل
ا/ت:سلام
مدیر:اوه سلام .تو باید دانش آموز انتقالی باشی درسته؟
ا/ت:بله .میشه اسم کلاسمو بدونم؟
مدیر:آه البته.شما توی کلاس ...هستید(اسم کلاس نمیدونم🥲✋)
ا/ت:خیلی ممنون
و رفتم
کوک ویو:
آره همون دختره که نمیشناسمش رید به اعصابم
تهیونگ:خجالت خدایی.....یه دختر جلوتو. گرفته؟
کوک:نگاه پر از خشم
تهیونگ :اونجوری نگام نکن.... مگه من کردم ؟😂
کوک:ساکت ب......
ا/ت:آها ...اینجاست
داشتم به درا نگاه میکردم که ببینم کدوم کلاس منه ...که پیداش کردم
وارد که کلاس شدم دوباره اون پسره رو مخو دیدم
آه بلندی کشیدم و دستمو کردم تو موهام ......
ا/ت تو ذهنش
اایشششششش این اینجا چیکار میکنه؟؟ پسره رو اعصاب
اومدم حرف بزنم که سه نفر پریدن بغلم کردن
درست نگاه کردم ...
..صبر کن...اینا کههههه .......بچه هااااا
منم محکم بغلشون کردم
کوک:به به چه صحنه رمانتیکی😏
ا/ت:تو زر نزن
کوک..........
پارت ۳رو. بزارم؟
پارت ۲
ا/ت ویو:
دست این پسره رو گرفتم بردم
ا/ت:هی مگه چیکار کردی که اینجوری اذیتت میکنه؟
پسره:
بخدا هیچی،من فقط تازه واردم
اومدم تو کلاس و شانسی دیدم یه صندلی خالیه و نشستم روش
نمیدونستم مال این پسرست
اونم وقتی اومد گرفت منو زد
ا/ت:وات د هل؟؟چه مرگشه
از این به بعد اگه اذیتت کرد بهم بگو
خودم به حسابش میرسم
پسره:بنظرم باهاش در نیوفت
خطرناکه
راستی اسم من یوجینه
از آشناییت خوشبختم
ا/ت :منم لی ا/تم خوشبختم
و رفت
رفتم دفتر مدیر تا اسم کلاسمو بپرسم
در زدم
مدیر:بفرمایید
رفتم داخل
ا/ت:سلام
مدیر:اوه سلام .تو باید دانش آموز انتقالی باشی درسته؟
ا/ت:بله .میشه اسم کلاسمو بدونم؟
مدیر:آه البته.شما توی کلاس ...هستید(اسم کلاس نمیدونم🥲✋)
ا/ت:خیلی ممنون
و رفتم
کوک ویو:
آره همون دختره که نمیشناسمش رید به اعصابم
تهیونگ:خجالت خدایی.....یه دختر جلوتو. گرفته؟
کوک:نگاه پر از خشم
تهیونگ :اونجوری نگام نکن.... مگه من کردم ؟😂
کوک:ساکت ب......
ا/ت:آها ...اینجاست
داشتم به درا نگاه میکردم که ببینم کدوم کلاس منه ...که پیداش کردم
وارد که کلاس شدم دوباره اون پسره رو مخو دیدم
آه بلندی کشیدم و دستمو کردم تو موهام ......
ا/ت تو ذهنش
اایشششششش این اینجا چیکار میکنه؟؟ پسره رو اعصاب
اومدم حرف بزنم که سه نفر پریدن بغلم کردن
درست نگاه کردم ...
..صبر کن...اینا کههههه .......بچه هااااا
منم محکم بغلشون کردم
کوک:به به چه صحنه رمانتیکی😏
ا/ت:تو زر نزن
کوک..........
پارت ۳رو. بزارم؟
۱۰.۶k
۱۲ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.