{ زوزه ی گرگ در شب }
{ زوزه ی گرگ در شب }
Don't give up on your dreams, make them your own, this is
what life gave me
p5
بچه ها یه چیزی ، ارکیده نمی دونه با کوک طلسم شده
ویو ارکیده
رفته بودم حیاط قصر که صدای بقیه ی پری هارو شنیدم که میگفتن : ارباب تهیونگ تمام مجرم هایی که از برج هائوتیان( همون زندان ) فرار کرده بودن رو با ارباب رونگ هائو دستگیر کرد .
اون پسره چی فکر کرده بود ( منظورش کوک ) معلومه که نمی تونی از دست ارباب تهیونگ فرار کنی ، بیشور( دختره ی 🗿) برگشتم تالار داوری .
_ جیسووووووووووووووووووووووووووووو،چه غلطی کردییییییی؟
جیسو : ببخشید ، اون معجونی که از جنی خریده بودی ظرفش شکست و ریخت زمین ... _ واییی از دست تو ، پول دارم میرم یه کی دیگه بخرم .رفتم ، راستش مغازه ی اون توی شهر شی هست ، شهر شی جای خطرناکیه و پادشاه اونجا پری هارو میکشه تا باهاشون روح شیطانی درست کنه ، روح شیطانی دشمن قلمرو خورشید و ماه عه . رفتم اونجا
_ جنی میشه یکی دیگه بهم بدی ؟
€ بیا
_مرسی
€۶۸ سنگواری
_من فقط ۶۰ تا دارم
€پس نمیتونم بهت بدم
که دیدم یه مرد اومد
و به جنی گفت : جنی ، بیا این هم لباس هایی که میخوای
€ این ها اینجا چیکار میکنن ؟باید بدیشون به جیه لی ( جیه لی معاون پادشاه شهر شی عه )
مرده : اونجا خیلی ترسناکه ، اگه منو برای شیطان قربانی کنن چی ؟
€ ارکیده ، باشه همون ۶۰ تارو بده ولی عوض اون ۸ تا برو و این هارو به جیه لی بده
_ مرسی ، باشه
و رفتم اونجا و جیه لی رو دیدم که داشت به نگهبان ها علامت میداد و دیدم نگهبان پری رو انداخت توی یه دیگ اندازه ی یه خونه که توی اون دیگ پر روح شیطانی بود . این خیلی وحشتناک بود ولی باز رفتم پیش جیه لی
جیه لی : اووو، جنی این هارو داده ؟ بزارشون توی کمد
_ چشم
و رفتم در کمد رو باز کردم که دیدم یه پری اون تو عه
پری : اون ا میخوان منو بکشن و باهام روح شیطانی بسازن ، ترو خدا کمکم کن
_ باشه
و اون رو به یه گل تبدیل کردم و توی سبدم گذاشتمش که دیدم دستبندم داره میدرخشه ، یه برگ سرنوشت اینجاست ، ولی چطور ممکنه ؟ رفتم و گشتم و پیداش کردم ، وقتی اسمش رو خوندم روش نوشته بود دفتر تقدیر بی نام ، یعنی مال کیه ؟ اون هم توی سبد گذاشتم که دیدم جیه لی با نگهبان ها ریختن توی اتاق
جیه لی : اون پری کجاست ؟ کار توعه ؟
_ نه
و سبد رو شکوند و پری تبدیل شد ، جیه لی اومد نزدیک و با طناب محکم به دستم ضربه زد و دستم خونی شد ، خیلی درد میکرد
ویو کوک
داشتم با شانگ چوئه حرف میزدم که دیدم روی دستم خود به خودی یه زخم ایجاد شد ، زخم های زیاد هی روی دست هام ایجاد میشد ، یعنی کار اون پری عه ؟
£ ارباب شما طلسم شدید ؟ با یه پری ؟ چه بد
+ آره، ببین پری کجاست ؟
£ توی شهر شی
+ باورم نمیشه باید واسه ی جون خودم یه پری رو نجات بدم
ویو ارکیده
ما دوتا رو بردن و اون پری رو توی دیگ انداختن و مُرد و به روح شیطانی تبدیل شد ، منم پرت کردن، خیلی ترسیده بودم ، گفتم کارم ساختس که
ادامه دارد ...
دستم 🗿
۸ لایک ۱۰ کامنت
Don't give up on your dreams, make them your own, this is
what life gave me
p5
بچه ها یه چیزی ، ارکیده نمی دونه با کوک طلسم شده
ویو ارکیده
رفته بودم حیاط قصر که صدای بقیه ی پری هارو شنیدم که میگفتن : ارباب تهیونگ تمام مجرم هایی که از برج هائوتیان( همون زندان ) فرار کرده بودن رو با ارباب رونگ هائو دستگیر کرد .
اون پسره چی فکر کرده بود ( منظورش کوک ) معلومه که نمی تونی از دست ارباب تهیونگ فرار کنی ، بیشور( دختره ی 🗿) برگشتم تالار داوری .
_ جیسووووووووووووووووووووووووووووو،چه غلطی کردییییییی؟
جیسو : ببخشید ، اون معجونی که از جنی خریده بودی ظرفش شکست و ریخت زمین ... _ واییی از دست تو ، پول دارم میرم یه کی دیگه بخرم .رفتم ، راستش مغازه ی اون توی شهر شی هست ، شهر شی جای خطرناکیه و پادشاه اونجا پری هارو میکشه تا باهاشون روح شیطانی درست کنه ، روح شیطانی دشمن قلمرو خورشید و ماه عه . رفتم اونجا
_ جنی میشه یکی دیگه بهم بدی ؟
€ بیا
_مرسی
€۶۸ سنگواری
_من فقط ۶۰ تا دارم
€پس نمیتونم بهت بدم
که دیدم یه مرد اومد
و به جنی گفت : جنی ، بیا این هم لباس هایی که میخوای
€ این ها اینجا چیکار میکنن ؟باید بدیشون به جیه لی ( جیه لی معاون پادشاه شهر شی عه )
مرده : اونجا خیلی ترسناکه ، اگه منو برای شیطان قربانی کنن چی ؟
€ ارکیده ، باشه همون ۶۰ تارو بده ولی عوض اون ۸ تا برو و این هارو به جیه لی بده
_ مرسی ، باشه
و رفتم اونجا و جیه لی رو دیدم که داشت به نگهبان ها علامت میداد و دیدم نگهبان پری رو انداخت توی یه دیگ اندازه ی یه خونه که توی اون دیگ پر روح شیطانی بود . این خیلی وحشتناک بود ولی باز رفتم پیش جیه لی
جیه لی : اووو، جنی این هارو داده ؟ بزارشون توی کمد
_ چشم
و رفتم در کمد رو باز کردم که دیدم یه پری اون تو عه
پری : اون ا میخوان منو بکشن و باهام روح شیطانی بسازن ، ترو خدا کمکم کن
_ باشه
و اون رو به یه گل تبدیل کردم و توی سبدم گذاشتمش که دیدم دستبندم داره میدرخشه ، یه برگ سرنوشت اینجاست ، ولی چطور ممکنه ؟ رفتم و گشتم و پیداش کردم ، وقتی اسمش رو خوندم روش نوشته بود دفتر تقدیر بی نام ، یعنی مال کیه ؟ اون هم توی سبد گذاشتم که دیدم جیه لی با نگهبان ها ریختن توی اتاق
جیه لی : اون پری کجاست ؟ کار توعه ؟
_ نه
و سبد رو شکوند و پری تبدیل شد ، جیه لی اومد نزدیک و با طناب محکم به دستم ضربه زد و دستم خونی شد ، خیلی درد میکرد
ویو کوک
داشتم با شانگ چوئه حرف میزدم که دیدم روی دستم خود به خودی یه زخم ایجاد شد ، زخم های زیاد هی روی دست هام ایجاد میشد ، یعنی کار اون پری عه ؟
£ ارباب شما طلسم شدید ؟ با یه پری ؟ چه بد
+ آره، ببین پری کجاست ؟
£ توی شهر شی
+ باورم نمیشه باید واسه ی جون خودم یه پری رو نجات بدم
ویو ارکیده
ما دوتا رو بردن و اون پری رو توی دیگ انداختن و مُرد و به روح شیطانی تبدیل شد ، منم پرت کردن، خیلی ترسیده بودم ، گفتم کارم ساختس که
ادامه دارد ...
دستم 🗿
۸ لایک ۱۰ کامنت
۲.۷k
۲۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.