گرگاس همون سگ ماده ای بود که تو پست های قبلیم(اسلاید های
گرگاس همون سگ ماده ای بود که تو پست های قبلیم(اسلاید های بعدی) همش میپرید بیاد تو بغلم (از بچگی خودم بزرگش کرده بودم)
و یه شب ده تا توله دنیا میاره و نگهبانی که قرار بود مراقب خودش و بچه هاش باشه، بخاطر ترسی که ازش داشته بش غذا و اب نمیده و از گرسنگی میمیره و بچه هاشم چون مادرشون نبود دیه بشون شیر بده از گرسنگی میمیرن :)
گرگی تا چند روز همونجا که گرگاس مرده بود نشسته بود و تکون نمیخورد و پارس نمیکرد،الان هم عین دیوونه ها برا خودش بپر بپر میکنه و داعم داره پارس میکنه :)
و یه شب ده تا توله دنیا میاره و نگهبانی که قرار بود مراقب خودش و بچه هاش باشه، بخاطر ترسی که ازش داشته بش غذا و اب نمیده و از گرسنگی میمیره و بچه هاشم چون مادرشون نبود دیه بشون شیر بده از گرسنگی میمیرن :)
گرگی تا چند روز همونجا که گرگاس مرده بود نشسته بود و تکون نمیخورد و پارس نمیکرد،الان هم عین دیوونه ها برا خودش بپر بپر میکنه و داعم داره پارس میکنه :)
۲۸.۱k
۰۱ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.