«برتری ما مسلمانان نسبت به کفار اینست که خداوند به ما مرح
«برتری ما مسلمانان نسبت به کفار اینست که خداوند به ما مرحمت فرموده و ما را بوسیله خواب از آینده با خبر میسازد»
«برتری ما مسلمانان نسبت به کفـ...ار اینست که خداوند به ما مرحمت فرموده و ما را بوسیله خواب از آینده با خبر میسازد»
این سخن معروف میرزا عبدالوهابخان نظامالملک است. نظام الملک شیفته دو چیز بود: یکی خواب و دیگری تملق!
وی که نوه آقاخان نوری صدراعظم بیکفایت ایران در دوره ناصرالدین شاه است، در طول حکومت ناصرالدین شاه، مظفرالدین شاه و احمد شاه و در مجموع بیش از پنج دهه، عهدهدار مسئولیتهای سنگین کشوری و لشکری بود، از جمله:
وزیر لشکر، وزیر مالیه، وزیر عدلیه، حاکم فارس، حاکم آذربایجان و...
بسیاری از مردم نیز که از روحیات و علائق نظامالملک آگاه بودند، هرگاه کاری با او داشتند و میخواستند موافقت نظامالملک را بدست آورند، ابتدا خوابی جعل کرده و بعد با تملق زیاد و آب و تاب فراوان آن را برای نظامالملک نقل میکردند که مثلاً دیشب خواب دیدم در باغ زیبایی و در کنار فلان شخصیت بزرگ دینی نشسته بودی و... و بعد عرض خود را عنوان مینمودند و نظامالملک که بسیار خرسند گشته بود، بلادرنگ فرمان انجام آن را صادر میکرد.
علاقه زیاد نظامالملک به تملقگویان بقدری بود که به نوشته عینالسلطنه میتوان با اشعاری که چاپلوسان در مدح نظامالملک گفتهاند، یک دیوان شعر جمعآوری کرد!
عینالسلطنه اواخر عمر نظامالملک را چنین توصیف میکند:
«این اواخر زندگی بر نظام الملک تلخ و سخت میگذشت. سوای مدیرالسلطنه و افخمالملک و اعظمالملک و چندین دختر بزرگ که تمامشان را شوهرها طلاق داده و در خانه نظامالملک بودند، چهار پسر کوچک و یک دختر هم از زنان صیغهای خود داشت که با او زندگی میکردند بدون آنکه صاحب کار یا هنری باشند. مدیرالسلطنه و اعظمالملک و برخی دخترانش نیز تریاکیِ سخت هستند. جز نظامیه و نظامآباد و یکی دو دِهِ کوچک در نور، چیزی هم برایش باقی نمانده است»
@lianpars
«برتری ما مسلمانان نسبت به کفـ...ار اینست که خداوند به ما مرحمت فرموده و ما را بوسیله خواب از آینده با خبر میسازد»
این سخن معروف میرزا عبدالوهابخان نظامالملک است. نظام الملک شیفته دو چیز بود: یکی خواب و دیگری تملق!
وی که نوه آقاخان نوری صدراعظم بیکفایت ایران در دوره ناصرالدین شاه است، در طول حکومت ناصرالدین شاه، مظفرالدین شاه و احمد شاه و در مجموع بیش از پنج دهه، عهدهدار مسئولیتهای سنگین کشوری و لشکری بود، از جمله:
وزیر لشکر، وزیر مالیه، وزیر عدلیه، حاکم فارس، حاکم آذربایجان و...
بسیاری از مردم نیز که از روحیات و علائق نظامالملک آگاه بودند، هرگاه کاری با او داشتند و میخواستند موافقت نظامالملک را بدست آورند، ابتدا خوابی جعل کرده و بعد با تملق زیاد و آب و تاب فراوان آن را برای نظامالملک نقل میکردند که مثلاً دیشب خواب دیدم در باغ زیبایی و در کنار فلان شخصیت بزرگ دینی نشسته بودی و... و بعد عرض خود را عنوان مینمودند و نظامالملک که بسیار خرسند گشته بود، بلادرنگ فرمان انجام آن را صادر میکرد.
علاقه زیاد نظامالملک به تملقگویان بقدری بود که به نوشته عینالسلطنه میتوان با اشعاری که چاپلوسان در مدح نظامالملک گفتهاند، یک دیوان شعر جمعآوری کرد!
عینالسلطنه اواخر عمر نظامالملک را چنین توصیف میکند:
«این اواخر زندگی بر نظام الملک تلخ و سخت میگذشت. سوای مدیرالسلطنه و افخمالملک و اعظمالملک و چندین دختر بزرگ که تمامشان را شوهرها طلاق داده و در خانه نظامالملک بودند، چهار پسر کوچک و یک دختر هم از زنان صیغهای خود داشت که با او زندگی میکردند بدون آنکه صاحب کار یا هنری باشند. مدیرالسلطنه و اعظمالملک و برخی دخترانش نیز تریاکیِ سخت هستند. جز نظامیه و نظامآباد و یکی دو دِهِ کوچک در نور، چیزی هم برایش باقی نمانده است»
@lianpars
۶۰۹
۲۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.