((پارت دوم))..
ا.ت: هویی برو اونور می خوام برم
شوگا: اصلا بهت خوبی نیومده مامان گفت تورو برسونم ولی الان پشیمون شدم
اوه دیرمم شده باید شوگا برسونتم
ا.ت: باشه حالا داداشی قهر نکن امروزو برسون
شوگا: بدو برو بشین تو ماشین بیام
رفتم و توی ماشین نشستم که شوگا هم اومد و راه افتادیم
به مدرسه رسیدیم پیاده شدم و از شوگا خدافظی کردم و با سرعت به طرف ورودی مدرسه دوییدم که محمد به یه نفر خوردم
ا.ت: ببخشید ببخشید
.....: حالتون خوبه؟
ا.ت: بله ممنون
به صورتش نگاه کردم اوه تا حالا همچین پسر جذابی ندیده بودم
محکم از پشتم صدای بوق ماشین اومد
چرخیدم به طرفش
شوگا داشت با چشماش تهدید میکرد
براش زبون درآوردم و به طرف پسره چرخیدم
ا.ت: ببخشییییید( کشدار) اسمتون چیه؟
......: حالتون خوبه؟!!!!!!
ا.ت: شمارو دیدم بهتر شدم
......: بهتره بری کلاست
بعد بدون حرفی راه افتاد
پسره ی خ.ر .ال.اغ
ا.ت: هویی فکر کردی کی هستی که با من اینطوری رفتار میکنی پسره ال.دنگ
چند تا فوش آب دار هم بهش دادم ولی بدون توجه رفت
خدایاااااا همه ی پسرای جذاب اخلاقاشون گَن.ده؟
به طرف کلاس رفتم و روی صندلیم نشستم
جیا که روبروم مینشست برگشت به طرفم
جیا: وایییی ا.ت خوندی؟
ا.ت: چیو؟
جیا: امتحانوووو
ا.ت: مگه امتحان داشتیم!!!
جیا: عجب خری هستی تووو
کتاب و باز کردم و جلوم گزاشتم تا لاقل برگرو سفید ندم
که متوجه حرفهای دخترا شدم
&: شنیدی شنیدی؟!!! امروز یه معلم جدید داریم توپپپپپ
~: خوشتیپه؟
&: بلهههههه چه جورمممممم توی دفتر دیدمش به جای میرانگ میاد
هن؟! میرانگ ؟ اون که امروز قراره امتحان بگیره
ا.ت: پس امتحان نداریم درسته؟
&: اره فکر کنم چون معلممون عوض شده
خدایا کرمتو شکررررر
کتاب و بستم و پرت کردم تو کیفم و لَم دادم
جیا: چه خوش شانس!.....
ا.ت: مگه خودت خونده بودی ؟! خودتم که خوش شانسی
جیا: راست میگیا
خواستم یه چیزی بگم که با وارد شدن فرد روبروم.............
شرط پارت بعدی:
۱۵ لایک و ۱۵ کامنت
شوگا: اصلا بهت خوبی نیومده مامان گفت تورو برسونم ولی الان پشیمون شدم
اوه دیرمم شده باید شوگا برسونتم
ا.ت: باشه حالا داداشی قهر نکن امروزو برسون
شوگا: بدو برو بشین تو ماشین بیام
رفتم و توی ماشین نشستم که شوگا هم اومد و راه افتادیم
به مدرسه رسیدیم پیاده شدم و از شوگا خدافظی کردم و با سرعت به طرف ورودی مدرسه دوییدم که محمد به یه نفر خوردم
ا.ت: ببخشید ببخشید
.....: حالتون خوبه؟
ا.ت: بله ممنون
به صورتش نگاه کردم اوه تا حالا همچین پسر جذابی ندیده بودم
محکم از پشتم صدای بوق ماشین اومد
چرخیدم به طرفش
شوگا داشت با چشماش تهدید میکرد
براش زبون درآوردم و به طرف پسره چرخیدم
ا.ت: ببخشییییید( کشدار) اسمتون چیه؟
......: حالتون خوبه؟!!!!!!
ا.ت: شمارو دیدم بهتر شدم
......: بهتره بری کلاست
بعد بدون حرفی راه افتاد
پسره ی خ.ر .ال.اغ
ا.ت: هویی فکر کردی کی هستی که با من اینطوری رفتار میکنی پسره ال.دنگ
چند تا فوش آب دار هم بهش دادم ولی بدون توجه رفت
خدایاااااا همه ی پسرای جذاب اخلاقاشون گَن.ده؟
به طرف کلاس رفتم و روی صندلیم نشستم
جیا که روبروم مینشست برگشت به طرفم
جیا: وایییی ا.ت خوندی؟
ا.ت: چیو؟
جیا: امتحانوووو
ا.ت: مگه امتحان داشتیم!!!
جیا: عجب خری هستی تووو
کتاب و باز کردم و جلوم گزاشتم تا لاقل برگرو سفید ندم
که متوجه حرفهای دخترا شدم
&: شنیدی شنیدی؟!!! امروز یه معلم جدید داریم توپپپپپ
~: خوشتیپه؟
&: بلهههههه چه جورمممممم توی دفتر دیدمش به جای میرانگ میاد
هن؟! میرانگ ؟ اون که امروز قراره امتحان بگیره
ا.ت: پس امتحان نداریم درسته؟
&: اره فکر کنم چون معلممون عوض شده
خدایا کرمتو شکررررر
کتاب و بستم و پرت کردم تو کیفم و لَم دادم
جیا: چه خوش شانس!.....
ا.ت: مگه خودت خونده بودی ؟! خودتم که خوش شانسی
جیا: راست میگیا
خواستم یه چیزی بگم که با وارد شدن فرد روبروم.............
شرط پارت بعدی:
۱۵ لایک و ۱۵ کامنت
۷.۲k
۳۰ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.