فیک ارباب سختگیر
فیک ارباب سختگیر
پارت چهارم
که یهو لبشوروی لبام گزاشت خیلی خوشمزه بودن طعم توت فرنگی میدادن وخیلی هم نرم بودن هعییی حیف که هیچ علاقه ای بهش ندارم
. بیب خیلی خوشمزه بودن
، اخم کیوت
، خنده
اززبان ویسنده
بعد در زده شد و خد متکار بود کوک گفت که بریم پایین میز چیده شده بود و غذاهای جور وا جوری اونجا بود!
کوک روبه یه پیرزن کرد که فکنم خدمت کار اونجا بود و گفت اجوما این دختر از این به بعد پیش ما زندگی میکنه
من چشمام غمگین بود و سرمم پایین
از زبان ا.ت
یعنی دیگه نمیتونم برادرم شوگارو ببینم
. نمیدونم بستگی به خودت داره
، از چه لحاظ
. هیچ ولش کن
، اوک
بعد رفتیم تو آشپزخونه بعد جونگ کوک گفت و از این به بعد خدمتکار شخصی منه!
، من چشمام گرو شده بود بغض و حشتناکی گرفته بودم! - _
خب خب خب 💜👌🔞
پارت چهارم
که یهو لبشوروی لبام گزاشت خیلی خوشمزه بودن طعم توت فرنگی میدادن وخیلی هم نرم بودن هعییی حیف که هیچ علاقه ای بهش ندارم
. بیب خیلی خوشمزه بودن
، اخم کیوت
، خنده
اززبان ویسنده
بعد در زده شد و خد متکار بود کوک گفت که بریم پایین میز چیده شده بود و غذاهای جور وا جوری اونجا بود!
کوک روبه یه پیرزن کرد که فکنم خدمت کار اونجا بود و گفت اجوما این دختر از این به بعد پیش ما زندگی میکنه
من چشمام غمگین بود و سرمم پایین
از زبان ا.ت
یعنی دیگه نمیتونم برادرم شوگارو ببینم
. نمیدونم بستگی به خودت داره
، از چه لحاظ
. هیچ ولش کن
، اوک
بعد رفتیم تو آشپزخونه بعد جونگ کوک گفت و از این به بعد خدمتکار شخصی منه!
، من چشمام گرو شده بود بغض و حشتناکی گرفته بودم! - _
خب خب خب 💜👌🔞
۸.۴k
۱۹ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.