part 20

part 20


ا.ت ویو:
وقتی بادکنکا رفتن کنار یه موتور مشکی وسط جعبه بود
ا.ت:این ماله منه؟ (با ذوق)
یونگی:معلومه که ماله توعه
ا.ت:مررسی حالا این کادو رو کی اورده؟
یونگی:من
و رفتم پریدم بغلش
ا.ت:از کجا میدونستی من موتور دوست دارم؟
یونگی:از اونجایی که تو توی عمارت مخ همه رو میخوری
ا.ت:بی مزه
ادمین:تولد ا.ت به پایان رسید وقتی همه‌ی مهمونا رفتن
ا.ت ویو:
سریع رفتم توی اتاقم و لباسمو عوض کردم و سریع از عمارت اومدم بیرون که یونگی هم پشت سرم اومد
یونگی:کجا میری؟
ا.ت:میخوام برم موتور سواری میایی؟
یونگی:آره الان میام
بعد از چند مین یونگی اومد
یونگی:بریم
من سوار موتور خودم شدم یونگی هم سوار موتور خودش و از عمارت رفتیم بیرون میشه گفت دو سه ساعتی داشتیم دور میزدیم که بعد اومدیم عمارت که......
ادامه دارد
ببخشید نتم قطع بود نتونستم بزارم
شرط:
لایک بالای 10
کامنت بالای ۲۰
منتظرم😎❤