I love to hate you
Ⓟ①
داشتم از دبیرستان برمیگشتم که خواهرم رو دیدم
+ هییی جنی!!!
«سلام جینسو
+بعد کارت میبینمت
«باشه
ساعت 2 و 15 دقیقه بود صدای عجیبی شنیدم رفتم سمتش یه پسری رو دیدم که میخورد همسنم باشه و یک پسره دیگه که داشتن کتک کاری میکردن
رفتم جلوتر و خواستم دعواشون رو تموم کنم
دیدم جانگکوک و هیونجین بودن!!!!
خیلی تعجب کردم
+هیونجین حسابی زخمی شدی حالت خوبه؟
*به لطف جانگکوک خیلی عالیم تو برو جینسو
+اینجوری نمیشه کوک تو مشکلت چیه؟
_____________________________
کوک
داشتم با هیونجین سر جینسو دعوا میکردم که خود جینسو رسید نمیتونستم بهش بگم دوسش دارم چون میدونم منو دوست نداره پس باید اونو عاشق خودم کنم
+جانگکوک جواب منو بده؟!
_با من درست حرف بزن
+نمیخوام میخوای چیکار کنی اونوقت
_تو رو مال خودم میکنم
+ چه زری زدییییییی
_میشه یه لحظه بری هیونجین؟
+ها چته؟
دستش رو گذاشت دور کمرم و خیلی بهم نزدیک شد نزدیک بود لبام بخوره بهش...
_ از این به بعد حق نداری با پسر دیگه ای حرف بزنی و با منم درست حرف بزن فهمیدی؟
+ تو کی هستی که به من بگی چیکار کنم هااااا
هلش دادم اونور و از دستش فرار کردم
( فردا)
آلارم گوشیم فعال شد و آماده شدم و رفتم مدرسه
تو راه جانگکوک رو دیدم سریع دویدم اما بهم رسید و دستم رو گرفت
+ جانگکوک ولم کن کلاسم دیر میشههههههه
_ از این به بعد دیگه ولت نمیکنم و باید کوک صدام کنی
+ اه چه گیری افتادم
کل روز داشتم فکر میکردم و درس و نفهمیدم زنگ خورد داشتم برمیگشتم که یکی از پشت صدام کرد کوک بود و با ماشینش بود به زور سوار ماشینم کرد
و گفت از این به بعد پیش خودم میمونی
+مرتیکه ولم کننننن
رسیدیم به خونش خونه خیلی بزرگ و قشنگی داشت
خدمتکارش اتاقم رو نشونم داد رفتم بالا و دیدم کوک تو اتاقمه
+چرا تو اتاق منی ، برو بیرون میخوام لباس عوض کنم
_نمیرم چه اشکالی داره
+میزنم تو سرتا برووووو بیرون
_باشه بابا
لایک و کامنت یادتون نره
فعلا شرط نداره
داشتم از دبیرستان برمیگشتم که خواهرم رو دیدم
+ هییی جنی!!!
«سلام جینسو
+بعد کارت میبینمت
«باشه
ساعت 2 و 15 دقیقه بود صدای عجیبی شنیدم رفتم سمتش یه پسری رو دیدم که میخورد همسنم باشه و یک پسره دیگه که داشتن کتک کاری میکردن
رفتم جلوتر و خواستم دعواشون رو تموم کنم
دیدم جانگکوک و هیونجین بودن!!!!
خیلی تعجب کردم
+هیونجین حسابی زخمی شدی حالت خوبه؟
*به لطف جانگکوک خیلی عالیم تو برو جینسو
+اینجوری نمیشه کوک تو مشکلت چیه؟
_____________________________
کوک
داشتم با هیونجین سر جینسو دعوا میکردم که خود جینسو رسید نمیتونستم بهش بگم دوسش دارم چون میدونم منو دوست نداره پس باید اونو عاشق خودم کنم
+جانگکوک جواب منو بده؟!
_با من درست حرف بزن
+نمیخوام میخوای چیکار کنی اونوقت
_تو رو مال خودم میکنم
+ چه زری زدییییییی
_میشه یه لحظه بری هیونجین؟
+ها چته؟
دستش رو گذاشت دور کمرم و خیلی بهم نزدیک شد نزدیک بود لبام بخوره بهش...
_ از این به بعد حق نداری با پسر دیگه ای حرف بزنی و با منم درست حرف بزن فهمیدی؟
+ تو کی هستی که به من بگی چیکار کنم هااااا
هلش دادم اونور و از دستش فرار کردم
( فردا)
آلارم گوشیم فعال شد و آماده شدم و رفتم مدرسه
تو راه جانگکوک رو دیدم سریع دویدم اما بهم رسید و دستم رو گرفت
+ جانگکوک ولم کن کلاسم دیر میشههههههه
_ از این به بعد دیگه ولت نمیکنم و باید کوک صدام کنی
+ اه چه گیری افتادم
کل روز داشتم فکر میکردم و درس و نفهمیدم زنگ خورد داشتم برمیگشتم که یکی از پشت صدام کرد کوک بود و با ماشینش بود به زور سوار ماشینم کرد
و گفت از این به بعد پیش خودم میمونی
+مرتیکه ولم کننننن
رسیدیم به خونش خونه خیلی بزرگ و قشنگی داشت
خدمتکارش اتاقم رو نشونم داد رفتم بالا و دیدم کوک تو اتاقمه
+چرا تو اتاق منی ، برو بیرون میخوام لباس عوض کنم
_نمیرم چه اشکالی داره
+میزنم تو سرتا برووووو بیرون
_باشه بابا
لایک و کامنت یادتون نره
فعلا شرط نداره
۷.۸k
۱۷ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.