p2
p2
فیک ویژه
_____________________________________________________-
عسل: *از پله ها رفتم پایین که صدای در امد رفتم به استقبال مهمونا کسی رو دیدم که ای کاش نمیدیدم...سوهووووو!!! اون چرا اینجاااااا؟؟ خدااااا*
سوهو: سلام خانوم *دست عسل گرفت و بوسید*
عسل: *شک*
سوهو:*از کنار عسل رد شد*
(جهت اطلاع سوهو اکس عسل میباشد)
عسل:.....اون عوضی اینجا چیکار میکرد حالا فک میکنه برای اون ایجوری تیپ زدم...*عصبی*
عموی سوهو : سلام دخترم*لبخند*
عسل: سلام آجوشی*تعظیم*
عسل: سوهو اصل به عموش نرفتهههه اون خیلی عوضیه اما عموش خیلی مردی متین و مهربونه ....
*15 دقیقه بعد*
عسل: *نشسته بودم رو صندلی تکی پدرم و عموی سوهو گرم صحبت بودن... نگاه های کوفتی سوهو روم بود قشنگ داشت آنالیزم میکرد وو پسره هیز وعنتر کثافت!...*
*2 دقیقه بعد*
سوهو: عسلم خانوم نمیخواین با هم حرف بزنیم؟*پوزخند*
عسل: من با عوضی ها حرفی ندارم*عصبی*
سوهو: اینجوری عصبی نباش! زودتر پیر میشی...*خنده*
عسل:*ای کاش یه چیزی داشتم دهن اون عنترو ببندن تا دلم بخواد بزنم وسط پاش! ... فقط بلده برینه به اعصابم*
سوهو: چرا جواب تلفتمو نمیدی؟
عسل: به تو ربطی نداره*حرص*
سوهو: اها گرفتم ... شمارتو عوض کردی...شماره جدیتو میخوام
عسل: نه !
سوهو: نمیشه!*عصبی*
عسل: *هی بدتر میرینه به اعصابم پسره کثافت * رفت توی اتاقش
سوهو: *به دنبال عسل میره*
(عسل داره میره توی اتاق میخواد در رو ببنده اما پای سوهو مانع بسته شدنش میشه)
عسل: هوی کثاف..*سوهو جلوی دهن عسل رو گرفت*
سوهو: ششش بیبی اینجا فقط منو تویم صدات پایین نمیره *ارام*
عسل: *دست سوهو رو گاز گرفت*
سوهو: آیییییی دست نازنینم
عسل: کوفت !*داشت میرفت بیرون*
سوهو: *محکم کمر عسل رو گرفت *
سوهو: تو جایی نمیری بیبی گرل*اروم و بم*
عسل:*فهمیدم میخواد چی کار کنه از پشت یکی زدم وسط پاش*
سوهو: ایییی بیبی خیلی درد داشت.. اما من تنها نیستن توی درد کشیدن همین قرا....
عسل: *یکی محکم زد تو سر سوهو*
عسل: بهتره خفه اسکل عوضی تو یه دختر باز عنتر بیشتر نیستی من موندن چجوری توی دانشگاه سئول رات دادن! *رفت*
*20 دقیقه بعد*
عموی سوهو: خب ما دیگه میریم
پ.ع: حالا بیشتر میموندین
عسل: *اگه این برادر زاده عتیقه اش نبود حتما*
سوهو: از پذیراییتون خیلی ممنون آجوما و آجوشی*تعظیم*
م.ع: او پسر نازم *سوهو رو بغل کرد*
عسل: *ماتش برده*
پ.ع: خداحفظش کنه برات اقای هان*لبخند*
عموی سوهو: او ممنونم دختر شما هم همینطور
سوهو:*نگاه های شیطنت آمیز به رون های عسل*
عسل:*نگاه هایی که بوی مرگ میده (سمت سوهو)*
سوهو: *نگاهشو داد جای دیگه*
*5دقیقه بعد*
عسل: بلخره اون کثافت رفت
پ.ع: نظرت درمورد سوهو چیه؟ یه مدت باهاش ودی پسر خیلی خوبیه...
عسل: عمرا! هرکس به غیر از سوهو
م.ع: چرا؟ پسر به اون خوشتیپی...
عسل: نه خیر ممنون نیازی به اون نیس .. شب بخیر
م/پ.ع : شب بخیر
*2 دقیقه بعد*
عسل: خیلی خستم ....لباسمو عوض کردم بعد رفتم که دوش بگیرم ........که
فیک ویژه
_____________________________________________________-
عسل: *از پله ها رفتم پایین که صدای در امد رفتم به استقبال مهمونا کسی رو دیدم که ای کاش نمیدیدم...سوهووووو!!! اون چرا اینجاااااا؟؟ خدااااا*
سوهو: سلام خانوم *دست عسل گرفت و بوسید*
عسل: *شک*
سوهو:*از کنار عسل رد شد*
(جهت اطلاع سوهو اکس عسل میباشد)
عسل:.....اون عوضی اینجا چیکار میکرد حالا فک میکنه برای اون ایجوری تیپ زدم...*عصبی*
عموی سوهو : سلام دخترم*لبخند*
عسل: سلام آجوشی*تعظیم*
عسل: سوهو اصل به عموش نرفتهههه اون خیلی عوضیه اما عموش خیلی مردی متین و مهربونه ....
*15 دقیقه بعد*
عسل: *نشسته بودم رو صندلی تکی پدرم و عموی سوهو گرم صحبت بودن... نگاه های کوفتی سوهو روم بود قشنگ داشت آنالیزم میکرد وو پسره هیز وعنتر کثافت!...*
*2 دقیقه بعد*
سوهو: عسلم خانوم نمیخواین با هم حرف بزنیم؟*پوزخند*
عسل: من با عوضی ها حرفی ندارم*عصبی*
سوهو: اینجوری عصبی نباش! زودتر پیر میشی...*خنده*
عسل:*ای کاش یه چیزی داشتم دهن اون عنترو ببندن تا دلم بخواد بزنم وسط پاش! ... فقط بلده برینه به اعصابم*
سوهو: چرا جواب تلفتمو نمیدی؟
عسل: به تو ربطی نداره*حرص*
سوهو: اها گرفتم ... شمارتو عوض کردی...شماره جدیتو میخوام
عسل: نه !
سوهو: نمیشه!*عصبی*
عسل: *هی بدتر میرینه به اعصابم پسره کثافت * رفت توی اتاقش
سوهو: *به دنبال عسل میره*
(عسل داره میره توی اتاق میخواد در رو ببنده اما پای سوهو مانع بسته شدنش میشه)
عسل: هوی کثاف..*سوهو جلوی دهن عسل رو گرفت*
سوهو: ششش بیبی اینجا فقط منو تویم صدات پایین نمیره *ارام*
عسل: *دست سوهو رو گاز گرفت*
سوهو: آیییییی دست نازنینم
عسل: کوفت !*داشت میرفت بیرون*
سوهو: *محکم کمر عسل رو گرفت *
سوهو: تو جایی نمیری بیبی گرل*اروم و بم*
عسل:*فهمیدم میخواد چی کار کنه از پشت یکی زدم وسط پاش*
سوهو: ایییی بیبی خیلی درد داشت.. اما من تنها نیستن توی درد کشیدن همین قرا....
عسل: *یکی محکم زد تو سر سوهو*
عسل: بهتره خفه اسکل عوضی تو یه دختر باز عنتر بیشتر نیستی من موندن چجوری توی دانشگاه سئول رات دادن! *رفت*
*20 دقیقه بعد*
عموی سوهو: خب ما دیگه میریم
پ.ع: حالا بیشتر میموندین
عسل: *اگه این برادر زاده عتیقه اش نبود حتما*
سوهو: از پذیراییتون خیلی ممنون آجوما و آجوشی*تعظیم*
م.ع: او پسر نازم *سوهو رو بغل کرد*
عسل: *ماتش برده*
پ.ع: خداحفظش کنه برات اقای هان*لبخند*
عموی سوهو: او ممنونم دختر شما هم همینطور
سوهو:*نگاه های شیطنت آمیز به رون های عسل*
عسل:*نگاه هایی که بوی مرگ میده (سمت سوهو)*
سوهو: *نگاهشو داد جای دیگه*
*5دقیقه بعد*
عسل: بلخره اون کثافت رفت
پ.ع: نظرت درمورد سوهو چیه؟ یه مدت باهاش ودی پسر خیلی خوبیه...
عسل: عمرا! هرکس به غیر از سوهو
م.ع: چرا؟ پسر به اون خوشتیپی...
عسل: نه خیر ممنون نیازی به اون نیس .. شب بخیر
م/پ.ع : شب بخیر
*2 دقیقه بعد*
عسل: خیلی خستم ....لباسمو عوض کردم بعد رفتم که دوش بگیرم ........که
۲.۳k
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.