پارت ۱۷
پارت ۱۷
الماس سیاه
چرا تهیونگ حرکتنمیکرد؟؟؟
یعنی چیشده که ماشین تهیونگ حرکت نمیکنه؟
& قر...قربان نکنه اتفاقی..اتفاقی برای پسرتون افتاده؟؟
جونگکوک تا خواست سمت ماشینش قدم برداره ..
ویو تهیونگ
تهیونگ پوزخندی زد که زیر کلاه ايمنیش معلوم نشد
نگاه به جونگکوک که میخواست بیاد سمتش انداخت و همون لحظه دکمه نیتروژن رو زد و بوم
مثل جت از بین ماشینایی که ۱۰ کیلومت ازش جلو بودن زد و به دوتا ماشین اخر که میخواستن بین هم گیرش بندازن تا از زمین رالی بزنن بیرون کرد
نیشخندش پرنگ تر شد و همون لحظه با چرخوند فرمون روی دوتا چرخ سمت چپ ماشین رو نگه داشت و ازشون رد شد جلو زد
دور دوم هم با نمایش هاش رد کرد و به دور اخر یعنی دور سوم رسید
سرعتش رو کمکرد و همه ماشین ها ازش گذشتن..
جونگکوک و بادیگارداش با استرس تخمه میشکوندن و بهش نگاه میکردن
^ رئیسسسس چراااااا نمیرههههه نکنههههه اتفاقییییی براشششش افتادهههعع
بادیگارد مجبور بخاطر صدای ماشین ها داد بزنه ، جونگکوک چشم غره ای بهش رفت
استرسسسس بهمممم واردددد نکنننن عههههه
ویو تهیونگ
دلش نمیخواست یه عکس چرت از بردش داشته باشه نیشخندی زد و منتظر شد همه ازش بگذرن
وقتی تا یک متری خط پایان فاصله بود بازم نیتروژن رو زد و از همه ماشین ها جلو زد و با فاصله یه میلی متری با ماشین اول برنده شد
چرخ های ماشین رو چرخوند و دستی رو کشید از ماشین پرید پایین و سمت جونگکوک دوید
- باباییییی بابایییی ببین بردممممم
جونگکوک هم سمت تهیونگ راه افتاد و تهیونگ رو داخل بغلش کشید
افرین لیتل برت بابا
(اسماته)
ویو خونه
جونگکوک کمر تهیونگ رو به دیوار زد و به باسنش چنگی زد ، ناله ای از لبای تهیونگ بیرون اومد و جونگکوک خشن شروع به بوسیدن لباش کرد ، تهیونگ دستشو روی شونه ای باباش گذاشت و چنگ زد ، خودشو نزدیک باباش کرد جوری که دیکاشون بهم بخوره ناله ای از دهن هردوتاشون خارج شد
جونگکوک اسپنکی به بوت تهیونگ زد تا بپره بالا
تهیونگ پرید و باهاش رو دور کمر جونگکوک پیچید
جونگکوک تهیونگ رو به سمت اتاقشون برد و روی تخت گذاشتش ، بدون اینکه بوسشون رو قطع کنه دکمه های لباس تهیونگ رو باز کرد و لباسشو از تنش در اورد بوسشون رو قطع کرد و فاکی زیر لب به خاطر سفیدی و باریکی کمر و پوست تهیونگگفت
پارت بعدی ادامشو مینویسم جا نشد
شرایط ۴۰ لایک
۲۰تا کامنت درست حسابی نه کسشعر تکراری هر یه نفر هم یه کامنت یه نفر بیاد ده تا بزاره یدونشو قبول میکنم
الماس سیاه
چرا تهیونگ حرکتنمیکرد؟؟؟
یعنی چیشده که ماشین تهیونگ حرکت نمیکنه؟
& قر...قربان نکنه اتفاقی..اتفاقی برای پسرتون افتاده؟؟
جونگکوک تا خواست سمت ماشینش قدم برداره ..
ویو تهیونگ
تهیونگ پوزخندی زد که زیر کلاه ايمنیش معلوم نشد
نگاه به جونگکوک که میخواست بیاد سمتش انداخت و همون لحظه دکمه نیتروژن رو زد و بوم
مثل جت از بین ماشینایی که ۱۰ کیلومت ازش جلو بودن زد و به دوتا ماشین اخر که میخواستن بین هم گیرش بندازن تا از زمین رالی بزنن بیرون کرد
نیشخندش پرنگ تر شد و همون لحظه با چرخوند فرمون روی دوتا چرخ سمت چپ ماشین رو نگه داشت و ازشون رد شد جلو زد
دور دوم هم با نمایش هاش رد کرد و به دور اخر یعنی دور سوم رسید
سرعتش رو کمکرد و همه ماشین ها ازش گذشتن..
جونگکوک و بادیگارداش با استرس تخمه میشکوندن و بهش نگاه میکردن
^ رئیسسسس چراااااا نمیرههههه نکنههههه اتفاقییییی براشششش افتادهههعع
بادیگارد مجبور بخاطر صدای ماشین ها داد بزنه ، جونگکوک چشم غره ای بهش رفت
استرسسسس بهمممم واردددد نکنننن عههههه
ویو تهیونگ
دلش نمیخواست یه عکس چرت از بردش داشته باشه نیشخندی زد و منتظر شد همه ازش بگذرن
وقتی تا یک متری خط پایان فاصله بود بازم نیتروژن رو زد و از همه ماشین ها جلو زد و با فاصله یه میلی متری با ماشین اول برنده شد
چرخ های ماشین رو چرخوند و دستی رو کشید از ماشین پرید پایین و سمت جونگکوک دوید
- باباییییی بابایییی ببین بردممممم
جونگکوک هم سمت تهیونگ راه افتاد و تهیونگ رو داخل بغلش کشید
افرین لیتل برت بابا
(اسماته)
ویو خونه
جونگکوک کمر تهیونگ رو به دیوار زد و به باسنش چنگی زد ، ناله ای از لبای تهیونگ بیرون اومد و جونگکوک خشن شروع به بوسیدن لباش کرد ، تهیونگ دستشو روی شونه ای باباش گذاشت و چنگ زد ، خودشو نزدیک باباش کرد جوری که دیکاشون بهم بخوره ناله ای از دهن هردوتاشون خارج شد
جونگکوک اسپنکی به بوت تهیونگ زد تا بپره بالا
تهیونگ پرید و باهاش رو دور کمر جونگکوک پیچید
جونگکوک تهیونگ رو به سمت اتاقشون برد و روی تخت گذاشتش ، بدون اینکه بوسشون رو قطع کنه دکمه های لباس تهیونگ رو باز کرد و لباسشو از تنش در اورد بوسشون رو قطع کرد و فاکی زیر لب به خاطر سفیدی و باریکی کمر و پوست تهیونگگفت
پارت بعدی ادامشو مینویسم جا نشد
شرایط ۴۰ لایک
۲۰تا کامنت درست حسابی نه کسشعر تکراری هر یه نفر هم یه کامنت یه نفر بیاد ده تا بزاره یدونشو قبول میکنم
۲۶.۰k
۰۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.