بهم میگن موهات رو قیچی و صورتت رو گلی کنم، انگار من این چ
بهم میگن موهات رو قیچی و صورتت رو گلی کنم، انگار من این چرندیات دروغن رو باور دارم. ولی امشب قرار نیست هیچ کس وارد اینجا بشه.)) و با کوبیدن محکم چکش روی نرده، اوج عصبانیتش را از این موضوع نشان داد. سوفی گوش هایش را مالید و با اخم به چیزی که زمانی پنجره ی نازنینش بود، نگاه کرد. اکنون اتاقش به لانه ی جادوگران می ماند. (( قفل گذاشتی؟ واقعا چرا به فکر بقیه نرسیده بود؟))
پدرش که موهای نقره ای رنگش از شدت عرق برق می زد، گفت:(( نمی دونم چرا فکر می کنن قراره تو رو بدزدن. اگه اون یارو مدیر مدرسه دنبال نیکی و خوبیه، باید دختر گونیلدا رو بدزده.)) سوفی با عصبانیت گفت:(( بل؟))
پدرش گفت:(( این بچه خیلی با کمالاته. برای پدرش از خونه ناهار میاره به آسیاب. پس مونده هاش رو هم میده به ساحره ی بینوایی که توی میدون هست.))
سوفی تیزی صدای پدرش رو حس کرد. حتی بعد از فوت مادرش، یک بار هم برای پدرش غذای کامل و درست و حسابی نپخته بود. البته برای انجام ندادن این کار دلایل قانع کننده ای داشت( روغن و دود منافذ پوستش را می بیست) اما خود سوفی هم می دانست که این ها همه بهونه بود. در ضمن این مسئله به این معنا نبود که پدرش گرسنه می ماند. در عوض سوفی برایش غذاهای مورد علاقه ی خودش را آماده می کرد: پوره ی چغندر، خورشت کلم بروکلی، مارچوبه ی آب پز و اسفناج بخارپز.
بچه هاببخشید کم نوشتم حالم خوب نیست.😔😔
پدرش که موهای نقره ای رنگش از شدت عرق برق می زد، گفت:(( نمی دونم چرا فکر می کنن قراره تو رو بدزدن. اگه اون یارو مدیر مدرسه دنبال نیکی و خوبیه، باید دختر گونیلدا رو بدزده.)) سوفی با عصبانیت گفت:(( بل؟))
پدرش گفت:(( این بچه خیلی با کمالاته. برای پدرش از خونه ناهار میاره به آسیاب. پس مونده هاش رو هم میده به ساحره ی بینوایی که توی میدون هست.))
سوفی تیزی صدای پدرش رو حس کرد. حتی بعد از فوت مادرش، یک بار هم برای پدرش غذای کامل و درست و حسابی نپخته بود. البته برای انجام ندادن این کار دلایل قانع کننده ای داشت( روغن و دود منافذ پوستش را می بیست) اما خود سوفی هم می دانست که این ها همه بهونه بود. در ضمن این مسئله به این معنا نبود که پدرش گرسنه می ماند. در عوض سوفی برایش غذاهای مورد علاقه ی خودش را آماده می کرد: پوره ی چغندر، خورشت کلم بروکلی، مارچوبه ی آب پز و اسفناج بخارپز.
بچه هاببخشید کم نوشتم حالم خوب نیست.😔😔
۳.۲k
۱۵ خرداد ۱۴۰۲