پارت دوازدهم
P.12
جانگکوک: اون شب دیدیش؟
جیمین: اره!
جانگکوک: وات؟ اوع... اوک
جیمین: مگه خودت ادرس نداده بودی؟
جانگکوک: چرا ولی انتظار نداشتم ببینیش...
جیمین: به هرحال ک دیدمش...
جیمین پشتشو کرد و اروم گفت:
اون مال منه...
تو نمیتونی اینبارم از من بگیریش...
جانگ کوک: من باید برم فعلا
جیمین : هوم
یهو یکی وارد شد. جیمین خاپواست دوباره بگه جانگکوک ولم کن که یهو با دیدن فرد خشکش زد.
جیمین: آقای لی! خوش امدید،...
اقای لی : جسدش...
جیمین: خاکسترشو ارسال کردیم...
اقای لی: هوم خوبه... امیدوارم کلکی در کار نباشه... و بهتره سعی کنی خودتو به دختره نزدیک کنی.
جیمین: سعیمو میکنم
اقای لی: فعلا
...........
می یونگ: سلام استاد
اقای کیم: سلام بفرمایید
می یونگ: راستش درباره پروژه...
اقای کیم: اوه اره... راستی فردا ارائه دارید(=
می یونگ: اما استاد....
اقای کیم: معلم راحت ترم بگی. من باید برم فردا بیا بگو. خدافظ
قطع کرد..
شرایط:
لایک : ۲۰
کامنت: ۱۵
#best
#like
#jiminfic
#وانشات
جانگکوک: اون شب دیدیش؟
جیمین: اره!
جانگکوک: وات؟ اوع... اوک
جیمین: مگه خودت ادرس نداده بودی؟
جانگکوک: چرا ولی انتظار نداشتم ببینیش...
جیمین: به هرحال ک دیدمش...
جیمین پشتشو کرد و اروم گفت:
اون مال منه...
تو نمیتونی اینبارم از من بگیریش...
جانگ کوک: من باید برم فعلا
جیمین : هوم
یهو یکی وارد شد. جیمین خاپواست دوباره بگه جانگکوک ولم کن که یهو با دیدن فرد خشکش زد.
جیمین: آقای لی! خوش امدید،...
اقای لی : جسدش...
جیمین: خاکسترشو ارسال کردیم...
اقای لی: هوم خوبه... امیدوارم کلکی در کار نباشه... و بهتره سعی کنی خودتو به دختره نزدیک کنی.
جیمین: سعیمو میکنم
اقای لی: فعلا
...........
می یونگ: سلام استاد
اقای کیم: سلام بفرمایید
می یونگ: راستش درباره پروژه...
اقای کیم: اوه اره... راستی فردا ارائه دارید(=
می یونگ: اما استاد....
اقای کیم: معلم راحت ترم بگی. من باید برم فردا بیا بگو. خدافظ
قطع کرد..
شرایط:
لایک : ۲۰
کامنت: ۱۵
#best
#like
#jiminfic
#وانشات
۳۲.۸k
۱۸ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.