❤بهار عاشقی❤ part ۷

پارت 7

توی ذهن هه یونگ

توقع نداشتم دختره با یه حرکت منو زمین بزنه
ولی منم اونقدر تمرین می کنم تا از اون زبل تر شم

لیسو ـ هه یونگ کجایی بدو مربی داره صدات میکنه

هه یونگ ـ. ها هیچی الا میرم

پیش مربی

هه یونگ ـ ببخشید با من کاری داشتی

مربی ـ اره بیا اینجا بشین می خوام باهات حرف بزنم

هه یونگ ـ اها خوب می شنوم

مربی ـ خوب تو لیسو رو می شناسی

هه یونگ ـ نه فقط همکلاسی هستیم و فقط به طور اتفاقی باهم اشنا شدیم همین

مربی ـ اها فقط خواستم بهت بگم گول هیکل ظریفش رو نخور اون خیلی حرفه ای تر از این حرفاست
مهارتش خیلی خوبه بخوام بگم شاید بتونه من رو هم شکست بده

هه یونگ ـ بله دیدم

مربی ـ اها خوب حالا با من بیا تا با بقیه اشنات کنم

هه یونگ ـ بله
مربی با هه یونگ رفت تا با بقیه اشنا شه
مربی ـ خوب بچه همون جور که میدونید

هه یونگ جدیده و تازه اومده ولی

سطحش بالاست و می تونه با شماها

رقابت کنه

لیسو تو هم باید باهاش تمرین کنی تا

اونم مثل خودت قوی شه

لیسو ـ باشه سعی خودم رو می کنم

مربی ـ افرین خوب میتونید برید به

تمرینتون برسید