پارت ۱۸
پارت ۱۸
تو ماشین
ات . کوکی قراره با تهیونگ اینا کجا بریم
جونگ کوک . عزیزم بریم یهکم بیرون بگردیم و شما ها هم خرید کنید
ات . اها باشه پس اول بریم خرید
جونگ کوک . باشه عزیزم( خنده )
ویو ( یه چند دیقه گذشت و جونگ کوک دستش رو گذاشت رو پای ات و پاهاش رو نوازش میکرد . ات و رزی داخله لباس فروشی بودن و جونگ کوک و تهیونگ هم بیرون منتظر بودن )
ات . وااااااای ات این لباسو ببین خیلی خوشگله
خصوصیات لباس / تنگ - کوتاه - زیبا - کیوت -
رزی . ات به نظرت اجازه پوشیدن این لباس رو داری اخه . خیلی تنگ و کوتاهه
ات . آخه به دلم نشسته میگرمش ( خنده )
رزی . ( خنده )
یه چند دیقه بعد تو لباس فروشی
ات . واایییییی اینم خیلی خوشگلههههه
خصوصیات لباس / کوتاه - ناز - کیوت - قشنگ -
رزی . اره خوشگله . من یه چند تایی خریدم توهم خریدی یه چند تا لباس
ات . اره . اینم بخرم بریم
خرید
بیرون
ات . سلااام کوکییی
جونگ کوک . سلام عزیززززم
رزی . سلام تهیونگم
تهیونگ . سلام عشقم
جونگ کوک . چیا خریدی ات
ات . سوپرایزههههه بعد میبینی
جونگ کوک . اوکی ( خنده خرگوشی )
ات . تهیونگ و رزی بیاین بریم خونمون
رزی و تهیونگ . اوکی بریم
ویو ( جونگ کوک و تهیونگ عین همیشه داخله اتاق کار جونگ کوک بودن و داشتن راجبه کار حرف میزدن . ات و رزی هم بیرون بودن )
ات و رزی در حال حرف زدن بودن . صدای شلیک دو بار امد
ات و رزی . جیغ
جونگ کوک و تهیونگ با سرعت آمدن بیرون
جونگ کوک . چی شدههههههههههه
تهیونگ . چیشده رزی و ات
ات . صدای شلیک امددددد حق حقققق
رفت تو بغل جونگ کوک
جونگ کوک . خانوم کوچولو نترس من اینجا عزیزم
تهیونگ . اخه کی کرم داره شلیک میکنه
رزی . ما چمیدونم اخه . حق حقققق
ویو ( بعد از کلی حرف تهیونگ و رزی رفتن جونگ کوک و ات تو اتاق بودن مثله همیشه )
تو ماشین
ات . کوکی قراره با تهیونگ اینا کجا بریم
جونگ کوک . عزیزم بریم یهکم بیرون بگردیم و شما ها هم خرید کنید
ات . اها باشه پس اول بریم خرید
جونگ کوک . باشه عزیزم( خنده )
ویو ( یه چند دیقه گذشت و جونگ کوک دستش رو گذاشت رو پای ات و پاهاش رو نوازش میکرد . ات و رزی داخله لباس فروشی بودن و جونگ کوک و تهیونگ هم بیرون منتظر بودن )
ات . وااااااای ات این لباسو ببین خیلی خوشگله
خصوصیات لباس / تنگ - کوتاه - زیبا - کیوت -
رزی . ات به نظرت اجازه پوشیدن این لباس رو داری اخه . خیلی تنگ و کوتاهه
ات . آخه به دلم نشسته میگرمش ( خنده )
رزی . ( خنده )
یه چند دیقه بعد تو لباس فروشی
ات . واایییییی اینم خیلی خوشگلههههه
خصوصیات لباس / کوتاه - ناز - کیوت - قشنگ -
رزی . اره خوشگله . من یه چند تایی خریدم توهم خریدی یه چند تا لباس
ات . اره . اینم بخرم بریم
خرید
بیرون
ات . سلااام کوکییی
جونگ کوک . سلام عزیززززم
رزی . سلام تهیونگم
تهیونگ . سلام عشقم
جونگ کوک . چیا خریدی ات
ات . سوپرایزههههه بعد میبینی
جونگ کوک . اوکی ( خنده خرگوشی )
ات . تهیونگ و رزی بیاین بریم خونمون
رزی و تهیونگ . اوکی بریم
ویو ( جونگ کوک و تهیونگ عین همیشه داخله اتاق کار جونگ کوک بودن و داشتن راجبه کار حرف میزدن . ات و رزی هم بیرون بودن )
ات و رزی در حال حرف زدن بودن . صدای شلیک دو بار امد
ات و رزی . جیغ
جونگ کوک و تهیونگ با سرعت آمدن بیرون
جونگ کوک . چی شدههههههههههه
تهیونگ . چیشده رزی و ات
ات . صدای شلیک امددددد حق حقققق
رفت تو بغل جونگ کوک
جونگ کوک . خانوم کوچولو نترس من اینجا عزیزم
تهیونگ . اخه کی کرم داره شلیک میکنه
رزی . ما چمیدونم اخه . حق حقققق
ویو ( بعد از کلی حرف تهیونگ و رزی رفتن جونگ کوک و ات تو اتاق بودن مثله همیشه )
۱۳.۸k
۲۱ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.