پارت سومم🐥
به جیمین زنگ زدم
برداشت
جیمین: هوممم؟!!
ا.ت: هومم چیه الا..غ درست جواب بدههه
جیمین: عه تویی ا.ت!
ا.ت: نه روح عمتممم امشب بیا خونمون
جیمین: عه عمه جون چشممم
ا.ت: من تو رو......
که قطع کرد
بیش.عور
رسیدم خونه روی مبل دراز کشیدم
بلند شدم و هر چی تو خونه بود و روی میز ریختم
بعد از چند مین میا رسید
میا: خوب خوببببب منم چند تا خوراکی گرفتم
همچی و آماده کردیم
ساعت ۹ بود هوففففف چرا جیمین نمیاد
پیام اومد که جیمین گفت نمیتونه بیاد
پسره کُره..خ.ر
با میا نشستیم و فیلم دیدیم و خندیدیم
ا.ت: خوببب میاااا بریم مزاحم تلفنی؟!
میا: بله بلهههه
یه شماره ناشناس گرفتیم
جواب داد
....: الو؟!!!
صدام و صاف کردم و رفتم تو کارش
ا.ت: سلاممممم ( با عشوه)
...: شما؟!!
ا.ت: عههه عشقتو یادت رفته عزیزمممم تو که آیزایمر نداشتی
....: ببخشید ولی به یاد نمیارم
ا.ت: هیقققق من میدونم دیگه دوسم ندارییی تو یه ع.و.ض.ییییی
هیچ صدایی ازش در نمی یومد
این چرا اینجوریه
حس خوبی بهش نداشتم
......
خوب فردا پارت بعدشو میزارم ولی تا فردا زیاد بشیم انرژی بگیرم برای پارت بعد!!🥹🌚
برداشت
جیمین: هوممم؟!!
ا.ت: هومم چیه الا..غ درست جواب بدههه
جیمین: عه تویی ا.ت!
ا.ت: نه روح عمتممم امشب بیا خونمون
جیمین: عه عمه جون چشممم
ا.ت: من تو رو......
که قطع کرد
بیش.عور
رسیدم خونه روی مبل دراز کشیدم
بلند شدم و هر چی تو خونه بود و روی میز ریختم
بعد از چند مین میا رسید
میا: خوب خوببببب منم چند تا خوراکی گرفتم
همچی و آماده کردیم
ساعت ۹ بود هوففففف چرا جیمین نمیاد
پیام اومد که جیمین گفت نمیتونه بیاد
پسره کُره..خ.ر
با میا نشستیم و فیلم دیدیم و خندیدیم
ا.ت: خوببب میاااا بریم مزاحم تلفنی؟!
میا: بله بلهههه
یه شماره ناشناس گرفتیم
جواب داد
....: الو؟!!!
صدام و صاف کردم و رفتم تو کارش
ا.ت: سلاممممم ( با عشوه)
...: شما؟!!
ا.ت: عههه عشقتو یادت رفته عزیزمممم تو که آیزایمر نداشتی
....: ببخشید ولی به یاد نمیارم
ا.ت: هیقققق من میدونم دیگه دوسم ندارییی تو یه ع.و.ض.ییییی
هیچ صدایی ازش در نمی یومد
این چرا اینجوریه
حس خوبی بهش نداشتم
......
خوب فردا پارت بعدشو میزارم ولی تا فردا زیاد بشیم انرژی بگیرم برای پارت بعد!!🥹🌚
۹.۱k
۲۱ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.