part 13 Dark love
و با اشاره پدرم نشستیم روی صندلی
.
.
.
وقتی نشستیم آقای پارک و پدرم را زده بودم به ما
وا اینا چشونه که با صدای پدرم به خودمون اومدیم
﷼ دخترم قراره چند روز با آقای پارک بریم جزیره ججو البته قراره که شما بچه ها و مادراتون زودتر برید و بعدش ما میایم
_یعنی
پدر جیمین ادامه ی حرف پدرم رو گفت
&یعنی تو و نینا و ا.ت فردا صبح ساعت پنج راه میوفتید و ما سه روز دیگه میایم چون کار هامون ممکنه طول بکشه و اینجا واستون خوب نیست بهتره شما زودتر برید و بعدش هم ما خودمونو بهتون میرسونیم،فهمیدین؟
-+بله فهمیدیم
+چرا مامان اینا با شما نمیان؟
&بخاطر اینکه ما اینجوری خواستیم دخترم در ضمن میرین ویلای ما توی جزیره ججو اینطور بهتره مشکلی که نداری ا.ت ؟
+نه چه مشکلی
&خوبه
کل مدت جیمین با نیشخند خبیثانه ای به من زل زده بود
معلوم نیست تو اون مغزش چی میگذره پسره ی منحرف
درسته من از جیمین خوشم میاد ولی به خودم اجازه ی این کار رو نمیدم من هنوز سنی ندارم اگه اون باهام کاری بکنه و بعد بزنه زیرش
کل مدت جمع توی سکون بود و من توی افکارم غرق شده بودم که به خودم اومدم و رو به آقای پارک و پدرم گفتم
+با اجازه من دیگه میرم اگه کاری ندارید
﷼نه دخترم برو خونه وسایلتو جمع کن وبکم استراحت کن فردا سفر در پیش داری
+اوهوم(لبخند)
+من دیگه رفتم فعلا
_میبینمت ا.ت (نیشخند+چشمک)
+میبینمت مستر پارک(نیشخند)
بعدش سریع نگاهم. دزدیدمو و رفتم بیرون...
....................
عه من اومدم
خوش اومدم
چخبر
اوه اوه قراره ظاهراً باهم تنها بشن🤫😈
نظرتونو در مورد پست بنویسید
حدس میزنید قراره چی بشه
حدستونو برام کامنت کنین
با لایک و کامنتاتون بهم انرژی بدید
مرسی که هستین
بوس بهتون😘🤍🦋د
.
.
.
وقتی نشستیم آقای پارک و پدرم را زده بودم به ما
وا اینا چشونه که با صدای پدرم به خودمون اومدیم
﷼ دخترم قراره چند روز با آقای پارک بریم جزیره ججو البته قراره که شما بچه ها و مادراتون زودتر برید و بعدش ما میایم
_یعنی
پدر جیمین ادامه ی حرف پدرم رو گفت
&یعنی تو و نینا و ا.ت فردا صبح ساعت پنج راه میوفتید و ما سه روز دیگه میایم چون کار هامون ممکنه طول بکشه و اینجا واستون خوب نیست بهتره شما زودتر برید و بعدش هم ما خودمونو بهتون میرسونیم،فهمیدین؟
-+بله فهمیدیم
+چرا مامان اینا با شما نمیان؟
&بخاطر اینکه ما اینجوری خواستیم دخترم در ضمن میرین ویلای ما توی جزیره ججو اینطور بهتره مشکلی که نداری ا.ت ؟
+نه چه مشکلی
&خوبه
کل مدت جیمین با نیشخند خبیثانه ای به من زل زده بود
معلوم نیست تو اون مغزش چی میگذره پسره ی منحرف
درسته من از جیمین خوشم میاد ولی به خودم اجازه ی این کار رو نمیدم من هنوز سنی ندارم اگه اون باهام کاری بکنه و بعد بزنه زیرش
کل مدت جمع توی سکون بود و من توی افکارم غرق شده بودم که به خودم اومدم و رو به آقای پارک و پدرم گفتم
+با اجازه من دیگه میرم اگه کاری ندارید
﷼نه دخترم برو خونه وسایلتو جمع کن وبکم استراحت کن فردا سفر در پیش داری
+اوهوم(لبخند)
+من دیگه رفتم فعلا
_میبینمت ا.ت (نیشخند+چشمک)
+میبینمت مستر پارک(نیشخند)
بعدش سریع نگاهم. دزدیدمو و رفتم بیرون...
....................
عه من اومدم
خوش اومدم
چخبر
اوه اوه قراره ظاهراً باهم تنها بشن🤫😈
نظرتونو در مورد پست بنویسید
حدس میزنید قراره چی بشه
حدستونو برام کامنت کنین
با لایک و کامنتاتون بهم انرژی بدید
مرسی که هستین
بوس بهتون😘🤍🦋د
۹.۴k
۲۴ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.