تک پارتی از تهیونگ

تک پارتی از تهیونگ

بورام : تو از حست نسبت بهم مطمئنی؟
تهیونگ : اره
بورام: ولی تو گفتی میخای با لونا ازدواج کنی
تهیونگ: فقط خواستم ببینم ک تو دوسم داری یا نه این حرفو زدم
بورام: ولی ..
نزاش چیزی بگه
تهیونگ : تو دوسم داری؟
بورام: خببب
تهیونگ : میدونم داری
بورام : ولی من اینو نگفتم
تهیونگ : اگه نداری پس تو جشن که با لونا رقصیدم و باهاش گرم گرفتم چرا بغض کرده بودی ؟؟
بورام: نه اون موقع ی چیزی رفته بود تو چشام
تهیونگ به بورام خیره شد
بورام: چ..چیه چرا بهم نگا میکنی
تهیونگ: نمیتونم ب عشقم نگا کنم
بورام: من عشقت نیستم
تهیونگ: پس عشقم کیه اگه تو نیستی
بورام : خب شاید لونا
پوزخند*
تهیونگ نزدیک بورام میشد
بورام اروم اروم میرف عقب خورد ب دیوار
دستاشو دور کمر بورام حلقه کرد و بهش خیره شد صورتشو نزدیک صورت تهیونگ کرد و صورت تهیونگ با دستاش گرف
بورام: خب منم دوست دارم
لباش گذاش رو لبای بورام

...........
ببخشید اگه بد شد:)