فیک کوک پارت ۱۰

جانگ ویو
در زدم و وارد اتاق شدم و میا رو وقتی تو اون لحظه دیدم حالم گرفته شد و به مینسو فکر کردم ( مامی میا ) اگر مثل مینسو از دستش میدادم ..اون وقت باید چیکار میکردن وقتی نزدیکش شدم شروع کردن به حرف زدن
~میا .. تو چطور تونستی آنقدر بی احتیاطی کنی و خودت رو به این روز بندازی هااا اگه اگه تو هم مثل مادر میمیردی چی هااااا ( فریادی میزند که کل بیمارستان می‌گرخند )
+ببخشید ابا
~چی چیو ببخشم تو فکر میکنی میتونم به این راحتی ببخشمت تو نباید آنقدر ناامید باشی دختر
دختر من کی آنقدر ضعیف شد
+بابا من .. من احساس میکنم خیلی تنهام
~تو تنها نیستی من اینجام اجوما اینجاست ( خدمتکار قدیمی عمارت جانگ ) حتی جونگ کو..
+اسم اون عوضی رو نیار جلوی مننننن ….. اون …. من …. عوضیو ….( دختره عنتر تو گوه میخوری بهش فوش میدی)
~هی هی آنقدر تند نرو اون پسر خیلی دوست داره چرا نمیفهمی
+اگه دوسم داشت میزاشت بهش توضیح بدم
~ببین من نمیدونم بینتون چه اتفاقی افتاده و نمیخوام هم بدونم ولی بهتره که یکم درموردش فکر کنی
+میشه تنهام بزاری
~باشه
+فقط ..
~جانم
+کی مرخص میشم
~دو سه روز دیگه هم باید اینجا باشی بعدش اگر حالت خوب بود شاید بردمت خونه
+میشه زودتر بری..
~گفتم که باید بمونی دیگه حرف نباشه
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
𝖫𝗂𝗄𝖾: 13
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
𝖥𝗈𝗅𝗅𝗈𝗐𝖾𝗋𝗌:93
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
حمایت // فردا هم یه پارت از مینی فیک جیمین میزارم
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~