فیک قرارتصادفی من با عشق زندگیم
«پارت: ۱۸»
چشمامو باز کردم دیدم تو یه اتاقم.
خیلی ترسناک بود.
دستام بسته بود.
داد زدم.
سوآه: آهاااااایییییییییی .....کسی تو این خراب شده نیست؟؟؟؟ آهاییییی
یهو درباز شد و یه پسر خوشگل اومد تو.
(سوپرایز😁😍جونگ کوک وارد فیک شد!)
کوک: پس بالاخره به هوش اومدی!
سوآه : تو کی هستی؟ من اینجا چیکار میکنم؟ چرا منو دزدیدی؟
کوک: نفس بکش دختر چقدر حرف میزنی ...بعدا میفهمی خودت.
با اشک تو چشمام نگاهش کردم که نگاهم کرد و تعجب کرد.
کوک: گریه نکن ...اعصاب ندارما!
اومد و دستمو باز کرد.
کوک: از این به بعد یه مدتی اینجا میمونی و رو حرفم حرف نمیاری!
سوآه: چییییییی؟؟؟؟ عمرا!
کوک: خفه میشی یا خفت کنم؟ همین که گفتم. نکنه دلت میخواد رئیس قبلی شرکتتو بکشم؟
منم چون رئیس قبلی مثل پدرم دوسش داشتم خفه شدم.
سوآه: تروخدا باهاش کاری نداشته باش هرکاری بگی میکنم.
کوک: تو بابت بدهی رئیس قبلیت باید تا یه مدت برام کار کنی.رئیست توانی نداشت و تنها کسی که داشت تو بودی!
با گریه به حرفاش گوش دادم.
سوآه: باشه😭 اینجا میمونم.
کوک: خوبه....ندیمه اتاقتو نشونت میده.
سوآه: اتاق؟
کوک: اره دیگه مگه میخوای اینجا بخوابی؟
سوآه: نه.
کوک: پس حرفی نزن و دنبالم بیا.
(نظر بدید حوصله ندارما😂 انرژی کم باشه نمیزارم)
چشمامو باز کردم دیدم تو یه اتاقم.
خیلی ترسناک بود.
دستام بسته بود.
داد زدم.
سوآه: آهاااااایییییییییی .....کسی تو این خراب شده نیست؟؟؟؟ آهاییییی
یهو درباز شد و یه پسر خوشگل اومد تو.
(سوپرایز😁😍جونگ کوک وارد فیک شد!)
کوک: پس بالاخره به هوش اومدی!
سوآه : تو کی هستی؟ من اینجا چیکار میکنم؟ چرا منو دزدیدی؟
کوک: نفس بکش دختر چقدر حرف میزنی ...بعدا میفهمی خودت.
با اشک تو چشمام نگاهش کردم که نگاهم کرد و تعجب کرد.
کوک: گریه نکن ...اعصاب ندارما!
اومد و دستمو باز کرد.
کوک: از این به بعد یه مدتی اینجا میمونی و رو حرفم حرف نمیاری!
سوآه: چییییییی؟؟؟؟ عمرا!
کوک: خفه میشی یا خفت کنم؟ همین که گفتم. نکنه دلت میخواد رئیس قبلی شرکتتو بکشم؟
منم چون رئیس قبلی مثل پدرم دوسش داشتم خفه شدم.
سوآه: تروخدا باهاش کاری نداشته باش هرکاری بگی میکنم.
کوک: تو بابت بدهی رئیس قبلیت باید تا یه مدت برام کار کنی.رئیست توانی نداشت و تنها کسی که داشت تو بودی!
با گریه به حرفاش گوش دادم.
سوآه: باشه😭 اینجا میمونم.
کوک: خوبه....ندیمه اتاقتو نشونت میده.
سوآه: اتاق؟
کوک: اره دیگه مگه میخوای اینجا بخوابی؟
سوآه: نه.
کوک: پس حرفی نزن و دنبالم بیا.
(نظر بدید حوصله ندارما😂 انرژی کم باشه نمیزارم)
۱۲.۹k
۱۴ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۶۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.