"𝓜𝔂 𝓶𝓮𝓻𝓶𝓪𝓲𝓭"
"𝓜𝔂 𝓶𝓮𝓻𝓶𝓪𝓲𝓭"
𝓹𝓪𝓻𝓽.7
صبح بیدار شدم ولی احساس کردم قلبم داره تند تند میزنه بلد شدم و تازه فهمیدم ت اب نیستم حتما خانوادم خیلی نگرانمن با این لباسا احساس خفگی میکردم بلد شدم و سمت در رفتم و درو باز کردم و نگا کردم پسره نبود و قلبم یکم بهتر شد و رفتمو درو باز کردم و سعی کردم بیام بیرون و از حیات رد شدم و یهو با همون پسره برخوردم ک ی پسرک کوچولو هم کنارش بود (برادرش)و سری از اونجا فاصله کرفتم و پشت ی خونه قایم شدم و یه مرد ک داشت تلو تلو میخورد اومد سمتم (مست بوده صاحب اون خونه)و ترسیدم
اون مرده. چ دختره زشتی با موعای روشن اه اه حالم بد شد کی ب ت نگاه میکنههه اومدی خونه ی منن؟(مست)ترسیدم چشمام گرد شده بود و میلرزیدم و با ترس اینکه اون مرد بهم اسیب برنه و نتونن برم خونه با تمام سرعت دویدم و وایسادم و ی نکاه ب پشتم کردم و دیدم دنبالم نیومده ک با یچیزی پشتم برخوردم و دیدم ک همون پسرس
کوک. اینحا چیکار میکنی؟؟؟چرا اومدی بیرون؟
داداشش. برادر این همون خانومیه ک بهم گفتی؟
کوک. ارع ت خونه خرف میزنیم
+عههع عمم من باید برم خونم مرسی از مهمون نوازیتون
کوک. عجیبه ک اینقدخوب با صدای قشنگت میتونی حرف بزنی چرا ساکتی میدونم خونه نداری بیا پیش من اگه مراقب برادرم باشی بهت روزی دوتا سکه میدم(روزی دوتا سکه با غذاو.... اینا خیلی زیاد و مفت میشد)
داشش. برادر خیلی زیاد نیس(خیلی اروم)
کوک ی چشمک ب برادرش زدو هر دوتاشون تورو نگاه میکردن و منتظر پاسخ ت بودن و با هریدای توی دستشون ک نصفیشم برای ت بود همونجا وایساده بودن و توهم باید بهشون جواب میدادی
+عم خب خب راستش با باشه میمونم(لحن اروم و سر پایین)...
𝓹𝓪𝓻𝓽.7
صبح بیدار شدم ولی احساس کردم قلبم داره تند تند میزنه بلد شدم و تازه فهمیدم ت اب نیستم حتما خانوادم خیلی نگرانمن با این لباسا احساس خفگی میکردم بلد شدم و سمت در رفتم و درو باز کردم و نگا کردم پسره نبود و قلبم یکم بهتر شد و رفتمو درو باز کردم و سعی کردم بیام بیرون و از حیات رد شدم و یهو با همون پسره برخوردم ک ی پسرک کوچولو هم کنارش بود (برادرش)و سری از اونجا فاصله کرفتم و پشت ی خونه قایم شدم و یه مرد ک داشت تلو تلو میخورد اومد سمتم (مست بوده صاحب اون خونه)و ترسیدم
اون مرده. چ دختره زشتی با موعای روشن اه اه حالم بد شد کی ب ت نگاه میکنههه اومدی خونه ی منن؟(مست)ترسیدم چشمام گرد شده بود و میلرزیدم و با ترس اینکه اون مرد بهم اسیب برنه و نتونن برم خونه با تمام سرعت دویدم و وایسادم و ی نکاه ب پشتم کردم و دیدم دنبالم نیومده ک با یچیزی پشتم برخوردم و دیدم ک همون پسرس
کوک. اینحا چیکار میکنی؟؟؟چرا اومدی بیرون؟
داداشش. برادر این همون خانومیه ک بهم گفتی؟
کوک. ارع ت خونه خرف میزنیم
+عههع عمم من باید برم خونم مرسی از مهمون نوازیتون
کوک. عجیبه ک اینقدخوب با صدای قشنگت میتونی حرف بزنی چرا ساکتی میدونم خونه نداری بیا پیش من اگه مراقب برادرم باشی بهت روزی دوتا سکه میدم(روزی دوتا سکه با غذاو.... اینا خیلی زیاد و مفت میشد)
داشش. برادر خیلی زیاد نیس(خیلی اروم)
کوک ی چشمک ب برادرش زدو هر دوتاشون تورو نگاه میکردن و منتظر پاسخ ت بودن و با هریدای توی دستشون ک نصفیشم برای ت بود همونجا وایساده بودن و توهم باید بهشون جواب میدادی
+عم خب خب راستش با باشه میمونم(لحن اروم و سر پایین)...
۵.۳k
۱۰ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.