part: 1
part: 1
(انجلا)
دختر بچه ی ۱۰ساله ایی که همراه خانوادش زندگی میکنه
کل زندگیشو با کتابا و داستانای شاهزاده ها و پری هایی که عشق واقعی و تجربه میکنن گزرونده
با اون سن کم باور داشت که عاشق شدن ممکنه و بالاخره کسی پیدا میشه که عاشقش بشه
به این باور بود که هیچ سختی در این دنیا نیس ادما مهربون و دلسوزن چرخه روزگار بهترینارو رقم میزنه
ولی همه ی این خیالات در شب تولد ۱۵ سالگیش نابود شد
صدای جیغ
گریه
التماس
ولی کیه که دلش به رحم بیاد؟
مگه اون ادم نیس؟
چطور میتونه انقدر سنگ دل باشه ؟
و پایان
______________
از خواب بیدار شدم
امروز با کای تمرین داشتم باید سری اماده شم
ست چرمم که شامل شلوار چسب کمربند کلفت و تاب قرمز و کت کوتاه چرم میشد و پوشیدم
موهای مصریمو لخت کردم کلاه گزاشتم و با زدن رژ قرمز و سیاه کردن چشام با ریمل و خط چش و پوشیدن پوتینای تا زیر زانو از خونه خارج شدم
به سمت باشگاه بوکس رفتم
وارد شدم
کای: چطوری خانمی
انجلا: سلام شروع کنیم؟( انرژی
کای: حله فقط مراقب خودت باش اسون نمیگیرم ( خنده
انجلا: باشه( خنده
کتمو و کلامو دراوردم با بستن دسکشهای بوکس( نمیدونم چین)وارد اتاق تمرین شدم
کای مقابلم وایساد
و شروع کرد
دو چییزو میدونستم
دنبال هدف ضربش باشم و جاخالی بدم. و ضربه بزنم
بد از 30 دقیه برنده شدم
دوتایی رو زمین ولو شدیم
ات: ممنون که مثلا اسون گرفتی( خنده
از جام بلند شدم و با حوله صورتمو خشک کردم و حوله کای رو هم ب طرفش انداختم
کای: راستی
انجلا: هوم؟
کای: ی کارت پیشنهاد کار داری
انجلا: چی؟ من؟ از کجا؟
کای : ی سازمان مخفی
ات: ببینم
کای: تو اون کشوعه
در کشو رو باز کردم و با دیدن یه پاکت به بیرون کشیدمش
داخلشو نگا کردم یه کارت و یه کاغذ بود
شروع کردم به خوندن کاغذ
کاغذ:
با توجه به مهارت های شما
ما این تصمیم را گرفتیم که به عنوان مامور ویژه ما استخدام شوید
برای هماهنگی بیشتر با ما تماس بگیرید
___
کارتو برداشتم و خوندمش
شماره و ادرس داشت
aio?
مخفف چیه؟
کای: نطرت چیه؟
انجلا: از کجا اوردیش؟ اصلا برا دولته یا چی؟
کای: دنبال کاری ب دردت میخوره..در ضمن برای دولته
انجلا: هوف....من دیگه برم
کای: میموندی در خدمت باشیم
انجلا: نه ممنونم فعلا
کای: بای
ب سمت خونه رفتم و بلافاصه وارد حموم شدم بد از دوش بیرو امدم و رو تخت دراز کشیدم
کارتو از تو جییم دراوردم بسمت سقف گرفتم نگاش کردم
بالاخره سر گرم کار میشم بهتر از ول گشتنه
گوشیو برداشتم و شماره گرفتم بد از بوق کوتاهی جواب داد
_: بفرمیاید؟
انجلا: اوم سلام من انجلا هستم بم پیشنهاد مامور شدن در شازمان شما داده شد و گفته بودید برا اشنایی...
_: او فهمیدم ....چند لحظه لطفا...برا.امروز وقت دارید؟
انجلا: ارع
_: لطفا برای ساعت 5به ادرس روی کارت بیاید
(انجلا)
دختر بچه ی ۱۰ساله ایی که همراه خانوادش زندگی میکنه
کل زندگیشو با کتابا و داستانای شاهزاده ها و پری هایی که عشق واقعی و تجربه میکنن گزرونده
با اون سن کم باور داشت که عاشق شدن ممکنه و بالاخره کسی پیدا میشه که عاشقش بشه
به این باور بود که هیچ سختی در این دنیا نیس ادما مهربون و دلسوزن چرخه روزگار بهترینارو رقم میزنه
ولی همه ی این خیالات در شب تولد ۱۵ سالگیش نابود شد
صدای جیغ
گریه
التماس
ولی کیه که دلش به رحم بیاد؟
مگه اون ادم نیس؟
چطور میتونه انقدر سنگ دل باشه ؟
و پایان
______________
از خواب بیدار شدم
امروز با کای تمرین داشتم باید سری اماده شم
ست چرمم که شامل شلوار چسب کمربند کلفت و تاب قرمز و کت کوتاه چرم میشد و پوشیدم
موهای مصریمو لخت کردم کلاه گزاشتم و با زدن رژ قرمز و سیاه کردن چشام با ریمل و خط چش و پوشیدن پوتینای تا زیر زانو از خونه خارج شدم
به سمت باشگاه بوکس رفتم
وارد شدم
کای: چطوری خانمی
انجلا: سلام شروع کنیم؟( انرژی
کای: حله فقط مراقب خودت باش اسون نمیگیرم ( خنده
انجلا: باشه( خنده
کتمو و کلامو دراوردم با بستن دسکشهای بوکس( نمیدونم چین)وارد اتاق تمرین شدم
کای مقابلم وایساد
و شروع کرد
دو چییزو میدونستم
دنبال هدف ضربش باشم و جاخالی بدم. و ضربه بزنم
بد از 30 دقیه برنده شدم
دوتایی رو زمین ولو شدیم
ات: ممنون که مثلا اسون گرفتی( خنده
از جام بلند شدم و با حوله صورتمو خشک کردم و حوله کای رو هم ب طرفش انداختم
کای: راستی
انجلا: هوم؟
کای: ی کارت پیشنهاد کار داری
انجلا: چی؟ من؟ از کجا؟
کای : ی سازمان مخفی
ات: ببینم
کای: تو اون کشوعه
در کشو رو باز کردم و با دیدن یه پاکت به بیرون کشیدمش
داخلشو نگا کردم یه کارت و یه کاغذ بود
شروع کردم به خوندن کاغذ
کاغذ:
با توجه به مهارت های شما
ما این تصمیم را گرفتیم که به عنوان مامور ویژه ما استخدام شوید
برای هماهنگی بیشتر با ما تماس بگیرید
___
کارتو برداشتم و خوندمش
شماره و ادرس داشت
aio?
مخفف چیه؟
کای: نطرت چیه؟
انجلا: از کجا اوردیش؟ اصلا برا دولته یا چی؟
کای: دنبال کاری ب دردت میخوره..در ضمن برای دولته
انجلا: هوف....من دیگه برم
کای: میموندی در خدمت باشیم
انجلا: نه ممنونم فعلا
کای: بای
ب سمت خونه رفتم و بلافاصه وارد حموم شدم بد از دوش بیرو امدم و رو تخت دراز کشیدم
کارتو از تو جییم دراوردم بسمت سقف گرفتم نگاش کردم
بالاخره سر گرم کار میشم بهتر از ول گشتنه
گوشیو برداشتم و شماره گرفتم بد از بوق کوتاهی جواب داد
_: بفرمیاید؟
انجلا: اوم سلام من انجلا هستم بم پیشنهاد مامور شدن در شازمان شما داده شد و گفته بودید برا اشنایی...
_: او فهمیدم ....چند لحظه لطفا...برا.امروز وقت دارید؟
انجلا: ارع
_: لطفا برای ساعت 5به ادرس روی کارت بیاید
۵.۹k
۳۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.