part: 4
لباسامونو عوض کردیم و تمرینو شروع کردیم
هانا: خب اول نوبتی تمرین میکنیم بعد گروهی
همع: باشه
قسمتای مهم دنسو اجرا کردم(اسلاید1)
اول به یونحی گفتم بیاد چو خیلی این دنسو مسلط نبود
هانا: اونی تو بیا
بعد7،8ساعت دیگه تقریبا مسلط شدیم رو دنس هر کدوممون از درد بدن و خستکی ی جا افتاد بودیم
که منیجر چوی اومد داخل اتاق تمرین و گف
منیجر: بچه ها امروز باید استارک تاکر(مث همون ران بی تی اسه) رو ضبط کنیم
لونا: مگه فردا نبود
منیجر: فردا برنامه های دیگع دارین رئیس گف که امروز ضبط کنیم همه چی امادس زود حاظر شین بریم
لعنت به اون رئیس اخه الان حتی نای تکون خوردنم نداریم چطور بریم واسه ضبط البته این دیگه عادت شده بود برامون همیشه با اینکه از درد و خستگی داریم میمیریم بازم باید هرکاری کمپانی میگه انجام بدیم و با لبخند همه چیو پنهون کنیم
یونجی: باشه الان میایم
سوجین: طول میکشه باید دوش هم بگیریم
منیجر: مشکلی نیس فقط لطفا زود اماده شید
اقای چوی رف بیرون
یون کیونگ: اخ لعنت بر اون رئیس که بازم کاره خودشو کرد
سوهی: پاشید دوش بگیریم بریم
چون اتاق تمرین حموم و رختکن داش نیاز نبود بریم خوابگاه و همونجا حموم کردیم و لباس پوشیدیم
هانا: اقای چوی بریم
منیجر:خ. به بریم دیگه
از کمپانی که اومدیم بیرون بازم خبرنگارا جلومون سبز شدن بادیگاردا دورشون کردن و به سریع ترین حالت ممکن سوار ماشین شدیم
شونم خیلی درد میکرد دستمو گذاشتم رو شونم و اروم ماساژش دادم
یونجی: دستت درد میکنه
هانا: ن ن خوبم چیزی نیس
لونا: ببینم
لونا جفتم بودو دستشو گذاش دقیقا جایی که خیلی درد میکرد
ی اخ از دهنم درومد سریع دستشو برداشت
سوهی: اون حرکت که تو باید بری خیلی خطرناکه اخه چرا هرچی میگیم عوضش نمیکنن
قسمتی از دنس که ماله من بود باید
4تا قوس عقب میزدم و در آخر باید یدونه پشتک عقب میزدم از بس تمرین کردم حرکاتو دستم درد میکرد
هانا: مهم نیس
بلاخره به محل مورد نظر رسیدیمو با چیزی که انتظارشو نداشتیم مواجه شدیم بانجی جامپینگ انگار تو این قسمت با اینا سرو کار داشتیم
از ماشین پیاده شدیم
ولی اگه باید هممون بانجی جامپینگو امتحان میکردیم فقط یچیزی نگرانم میکرد اونم فوبیا داشتن یونجی از ارتفاع بود همین نگرانم میکرد
یونجی: نکنه باید بانجی جامپینگو امتحان کنیم
منیجر: ارع باید همتون امتحان کنین
هانا: خب اول نوبتی تمرین میکنیم بعد گروهی
همع: باشه
قسمتای مهم دنسو اجرا کردم(اسلاید1)
اول به یونحی گفتم بیاد چو خیلی این دنسو مسلط نبود
هانا: اونی تو بیا
بعد7،8ساعت دیگه تقریبا مسلط شدیم رو دنس هر کدوممون از درد بدن و خستکی ی جا افتاد بودیم
که منیجر چوی اومد داخل اتاق تمرین و گف
منیجر: بچه ها امروز باید استارک تاکر(مث همون ران بی تی اسه) رو ضبط کنیم
لونا: مگه فردا نبود
منیجر: فردا برنامه های دیگع دارین رئیس گف که امروز ضبط کنیم همه چی امادس زود حاظر شین بریم
لعنت به اون رئیس اخه الان حتی نای تکون خوردنم نداریم چطور بریم واسه ضبط البته این دیگه عادت شده بود برامون همیشه با اینکه از درد و خستگی داریم میمیریم بازم باید هرکاری کمپانی میگه انجام بدیم و با لبخند همه چیو پنهون کنیم
یونجی: باشه الان میایم
سوجین: طول میکشه باید دوش هم بگیریم
منیجر: مشکلی نیس فقط لطفا زود اماده شید
اقای چوی رف بیرون
یون کیونگ: اخ لعنت بر اون رئیس که بازم کاره خودشو کرد
سوهی: پاشید دوش بگیریم بریم
چون اتاق تمرین حموم و رختکن داش نیاز نبود بریم خوابگاه و همونجا حموم کردیم و لباس پوشیدیم
هانا: اقای چوی بریم
منیجر:خ. به بریم دیگه
از کمپانی که اومدیم بیرون بازم خبرنگارا جلومون سبز شدن بادیگاردا دورشون کردن و به سریع ترین حالت ممکن سوار ماشین شدیم
شونم خیلی درد میکرد دستمو گذاشتم رو شونم و اروم ماساژش دادم
یونجی: دستت درد میکنه
هانا: ن ن خوبم چیزی نیس
لونا: ببینم
لونا جفتم بودو دستشو گذاش دقیقا جایی که خیلی درد میکرد
ی اخ از دهنم درومد سریع دستشو برداشت
سوهی: اون حرکت که تو باید بری خیلی خطرناکه اخه چرا هرچی میگیم عوضش نمیکنن
قسمتی از دنس که ماله من بود باید
4تا قوس عقب میزدم و در آخر باید یدونه پشتک عقب میزدم از بس تمرین کردم حرکاتو دستم درد میکرد
هانا: مهم نیس
بلاخره به محل مورد نظر رسیدیمو با چیزی که انتظارشو نداشتیم مواجه شدیم بانجی جامپینگ انگار تو این قسمت با اینا سرو کار داشتیم
از ماشین پیاده شدیم
ولی اگه باید هممون بانجی جامپینگو امتحان میکردیم فقط یچیزی نگرانم میکرد اونم فوبیا داشتن یونجی از ارتفاع بود همین نگرانم میکرد
یونجی: نکنه باید بانجی جامپینگو امتحان کنیم
منیجر: ارع باید همتون امتحان کنین
۵.۶k
۰۹ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.