نقاب دار مشکی
𝙗𝙡𝙖𝙘𝙠 𝙢𝙖𝙨𝙠𝙚𝙙
(𝙋𝙖𝙧𝙩 58)
(ساعت 11 صبح)
ات ویو
صبح با سر و صدا و جیغ هایی که میشنیدم چشمامو باز کردم...... از رو تختم بلند شدم و چشمامو مالیدم و با چیزی که دیدم از خنده منفجر شدم...... اون امیلیا بود که داشت موهای میرا رو میکشید و میرا هم یه چیزی دستش بود که امیلیا همش میخواست اونو بگیره و داد میزد بدش به من..... سوجینم میخواست این دونفر از هم جدا کنه ولی نمیتونست.....
امیلیا: تو گوه خوردی به عطر من دست زدی پدر سگ بدش به من....!!!.... ( داد)
میرا: نمیخوام برای خودمههه..... ( داد)
سوجین: ای خاک تو سرتون کنم هعی....( داد...... یه نگاه به من کرد و بلند گفت)
سوجین: مگه اومدی سینما اخه برو تهیونگ و جونگ کوک رو بگو بیان من برم بیرون اینا خودشونو میکشن زود باش..... ( داد)
ات: سر و وضع منو ببین اخه اینطوری میخوای برم بیرون؟!..... پاهام درد میکنه
سوجین: من ریدم تو سر و وضعیتت گمشوووو.......
ات: ایششش.....
( ات با همون موهای شلخته و صورت خوابالو و پا درد از اتاقشون رفت بیرون و دید که اعضا دارن با کمپانی حرف میزنن.....)
ات: عاااا سلام..... صبح بخیر
( همشون برگشتن و سلام دادن)
جیهوپ: ( خنده)..... ات این چه سر و وضعیه
ات: میدونم خودم..... ولی به کمک دو نفرتون نیاز دارم..... کدومتون جونگ کوک و تهیونگه؟....
( هر دوتاشو دستاشونو اوردن بالا)
ات: اها بیا کمک اتاق ما دو نفر دارن خودشونو جر میدن اگه تا چند دقیقه دیگه نریم قطعا باید بریم عزاداریشون..... ( خمیازه و ریلکس)
جونگ کوک: یا ابلفض.....
( تهیونگ و جونگ کوک همراه ات رفتن اتاق و میرا و امیلیا همینطوری داشتن موهای همو میکشیدن و سوجین هم وسطشون مثلا میخواست جداشون کنه که جونگ کوک رفت میرا رو گرفت تهیونگ هم امیلیا رو که بازم داشتن با پاهاشون بهم میزدن و سوجین اون وسط کلی کتک خورد و جیغ میزد......
جونگ کوک: اوه اوه این چرا انقد زورش زیادهههه.....
ادامه اش تو کامنتا
(𝙋𝙖𝙧𝙩 58)
(ساعت 11 صبح)
ات ویو
صبح با سر و صدا و جیغ هایی که میشنیدم چشمامو باز کردم...... از رو تختم بلند شدم و چشمامو مالیدم و با چیزی که دیدم از خنده منفجر شدم...... اون امیلیا بود که داشت موهای میرا رو میکشید و میرا هم یه چیزی دستش بود که امیلیا همش میخواست اونو بگیره و داد میزد بدش به من..... سوجینم میخواست این دونفر از هم جدا کنه ولی نمیتونست.....
امیلیا: تو گوه خوردی به عطر من دست زدی پدر سگ بدش به من....!!!.... ( داد)
میرا: نمیخوام برای خودمههه..... ( داد)
سوجین: ای خاک تو سرتون کنم هعی....( داد...... یه نگاه به من کرد و بلند گفت)
سوجین: مگه اومدی سینما اخه برو تهیونگ و جونگ کوک رو بگو بیان من برم بیرون اینا خودشونو میکشن زود باش..... ( داد)
ات: سر و وضع منو ببین اخه اینطوری میخوای برم بیرون؟!..... پاهام درد میکنه
سوجین: من ریدم تو سر و وضعیتت گمشوووو.......
ات: ایششش.....
( ات با همون موهای شلخته و صورت خوابالو و پا درد از اتاقشون رفت بیرون و دید که اعضا دارن با کمپانی حرف میزنن.....)
ات: عاااا سلام..... صبح بخیر
( همشون برگشتن و سلام دادن)
جیهوپ: ( خنده)..... ات این چه سر و وضعیه
ات: میدونم خودم..... ولی به کمک دو نفرتون نیاز دارم..... کدومتون جونگ کوک و تهیونگه؟....
( هر دوتاشو دستاشونو اوردن بالا)
ات: اها بیا کمک اتاق ما دو نفر دارن خودشونو جر میدن اگه تا چند دقیقه دیگه نریم قطعا باید بریم عزاداریشون..... ( خمیازه و ریلکس)
جونگ کوک: یا ابلفض.....
( تهیونگ و جونگ کوک همراه ات رفتن اتاق و میرا و امیلیا همینطوری داشتن موهای همو میکشیدن و سوجین هم وسطشون مثلا میخواست جداشون کنه که جونگ کوک رفت میرا رو گرفت تهیونگ هم امیلیا رو که بازم داشتن با پاهاشون بهم میزدن و سوجین اون وسط کلی کتک خورد و جیغ میزد......
جونگ کوک: اوه اوه این چرا انقد زورش زیادهههه.....
ادامه اش تو کامنتا
۷.۵k
۱۷ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.