فیک طلسم شده قسمت ۸۹
وقتی که رقصیدن بعداز رقص
جون کوک به جسیکا یه کادو داد
گل رز قرمز که داخل شیشه بودش
جسیکا گفت واووووو چقدر قشنگه عه
جون کوک گفت خواهش میکنم
جسیکا جون کوک بغل کرد و گفت ممنونم ازت
رفت بالا خوابید
جون کوک خندید
و رفت خوابید صبح بلندشدن
جون کوک خودشو به شکل هنری در آورده بود
جسیکا داشت سکته میکرد تعجب کرده بود
پرسید اینجا چکار میکنی
هنری گفت اوه عزیزم بغلش کرد جسیکا گفت بوی عطره جون کوک رو میدی چرااا دست به عطرش زدی الان عصبی میشه
هنری گفت نمیشه نترس بیا صبحانه بخوریم
جون کوک به جسیکا یه کادو داد
گل رز قرمز که داخل شیشه بودش
جسیکا گفت واووووو چقدر قشنگه عه
جون کوک گفت خواهش میکنم
جسیکا جون کوک بغل کرد و گفت ممنونم ازت
رفت بالا خوابید
جون کوک خندید
و رفت خوابید صبح بلندشدن
جون کوک خودشو به شکل هنری در آورده بود
جسیکا داشت سکته میکرد تعجب کرده بود
پرسید اینجا چکار میکنی
هنری گفت اوه عزیزم بغلش کرد جسیکا گفت بوی عطره جون کوک رو میدی چرااا دست به عطرش زدی الان عصبی میشه
هنری گفت نمیشه نترس بیا صبحانه بخوریم
۵.۹k
۱۸ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.