𝐏¹⁷
𝐏¹⁷
𝐅𝐚𝐤𝐞 𝐍𝐚𝐦𝐞:𝟕 𝐛𝐫𝐚𝐧𝐜𝐡𝐞𝐬 𝐫𝐞𝐝 𝐫𝐨𝐬𝐞 𝐟𝐚𝐝𝐞𝐝
𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞:𝐬𝐨𝐨𝐡𝐲𝐮𝐧 𝐚𝐧𝐝 𝐣𝐢𝐰𝐨𝐧
𝐀𝐮𝐭𝐡𝐨𝐫 : 𝐏𝐚𝐫𝐤 𝐉𝐢𝐲𝐨𝐨𝐧
=فقط همین زندگی رامیشناخت وهرشب بااین فکرکه اوومن تاابدباهم خواهیم ماند،تخت میخوابید=
جیوون:《...》
جونگکی:《بعداونم با خودش بگه "این دختر بعد از من خیلی تنها میشه پس باید یه چیزی واسه اونم بزارم"》
جیوون :《عااا...چه خفن! تو بهترینی سونگ جونگ کی... اما نه ! وجدانم قبول نمیکنه..》
اگر میدانستم آن کس که میمیرد من هستم نه اون هیچوقت تن به این بازی کثیف نمیدادم!
هرچند اگر تن به این بازی مزخرف نمیدادم الان زنده بودم!
یکجورایی به جای او خودم بازی خوردم ...
من در بازی ای که خودم راه انداخته بودم تبدیل به یک بازیچه شدم ...:)
آن شب که به خانه برگشتم برای ثانیه ای از حرف های رد و بدل شده بینمان شرمسار شده بودم ...
زیر چشم هایش گود افتاده بود و دست هایش میلرزید!
سوهیون :《تا این وقت کجا بودی!؟》
جیوون :《با جونگ کی قرار داشتم ! مگه ساعت چنده ؟》
سوهیون :《تو تا ساعت چهار صبح با جونگ کی بیرون بودی !؟》
جیوون :《اوهوم!》
سوهیون :《چرا گوشیتو جواب نمیدادی؟》
جیوون :《گذاشتمش رو سایلنت تا کسی مزاحممون نشه!》
نگاهی به سر تا پایم انداخت و با حالتی آسوده اما دل شکسته لب زد :
《اوهوم ...شب بخیر!》
در فکر حرف های جونگکی بودم ...
یکجورایی همه این ها حرف های دل خودم بودند!
بنابراین با حربه های مختلف سعی در بدست آوردن عشقش داشتم غافل از آنکه او از ابتدا عاشق من بود !
#seven_branches_red_rose_faded
#Park_Jiyoon
𝐅𝐚𝐤𝐞 𝐍𝐚𝐦𝐞:𝟕 𝐛𝐫𝐚𝐧𝐜𝐡𝐞𝐬 𝐫𝐞𝐝 𝐫𝐨𝐬𝐞 𝐟𝐚𝐝𝐞𝐝
𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞:𝐬𝐨𝐨𝐡𝐲𝐮𝐧 𝐚𝐧𝐝 𝐣𝐢𝐰𝐨𝐧
𝐀𝐮𝐭𝐡𝐨𝐫 : 𝐏𝐚𝐫𝐤 𝐉𝐢𝐲𝐨𝐨𝐧
=فقط همین زندگی رامیشناخت وهرشب بااین فکرکه اوومن تاابدباهم خواهیم ماند،تخت میخوابید=
جیوون:《...》
جونگکی:《بعداونم با خودش بگه "این دختر بعد از من خیلی تنها میشه پس باید یه چیزی واسه اونم بزارم"》
جیوون :《عااا...چه خفن! تو بهترینی سونگ جونگ کی... اما نه ! وجدانم قبول نمیکنه..》
اگر میدانستم آن کس که میمیرد من هستم نه اون هیچوقت تن به این بازی کثیف نمیدادم!
هرچند اگر تن به این بازی مزخرف نمیدادم الان زنده بودم!
یکجورایی به جای او خودم بازی خوردم ...
من در بازی ای که خودم راه انداخته بودم تبدیل به یک بازیچه شدم ...:)
آن شب که به خانه برگشتم برای ثانیه ای از حرف های رد و بدل شده بینمان شرمسار شده بودم ...
زیر چشم هایش گود افتاده بود و دست هایش میلرزید!
سوهیون :《تا این وقت کجا بودی!؟》
جیوون :《با جونگ کی قرار داشتم ! مگه ساعت چنده ؟》
سوهیون :《تو تا ساعت چهار صبح با جونگ کی بیرون بودی !؟》
جیوون :《اوهوم!》
سوهیون :《چرا گوشیتو جواب نمیدادی؟》
جیوون :《گذاشتمش رو سایلنت تا کسی مزاحممون نشه!》
نگاهی به سر تا پایم انداخت و با حالتی آسوده اما دل شکسته لب زد :
《اوهوم ...شب بخیر!》
در فکر حرف های جونگکی بودم ...
یکجورایی همه این ها حرف های دل خودم بودند!
بنابراین با حربه های مختلف سعی در بدست آوردن عشقش داشتم غافل از آنکه او از ابتدا عاشق من بود !
#seven_branches_red_rose_faded
#Park_Jiyoon
۱.۷k
۲۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.