نیستی و حالاتمام مردم شهر شبیه تو لباس میپوشند،و خیابانها عطر تو را به خود گرفتهاند...غمانگیز نیست؟اینکه پشت به یک شهر بیاستمو تو را صدا بزنم!همه برگردند و به من خیره شوند،و هیچ کدام تو نباشی!