🌷خلاصه زندگی نامه امام حسن مجتبی(ع)....🌷
امام حسن(ع) فرزند امیرمؤ منان على بن ابیطالب و مادرش مهتر زنان فاطمه زهرا (س) دختر پیامبر خدا (ص) است
* ولادت امام حسن مجتبی (ع) *
امام حسن (ع) در شب نیمه ماه رمضان سال سوم هجرت در مدینه تولد یافت. رسول اكرم (ص) بلافاصله پس از ولادتش، او را گرفت و در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت. سپس براى او گوسفندى قربانى كرد، سرش را تراشید و هم وزن موى سرش نقره به مستمندان داد. پیامبر این نوزاد را حسن نام نهاد. كنیه او را ابومحمد نهاد و این تنها كنیه اوست .لقب هاى او عبارتند از سبط، سید، زكى و مجتبى كه از همه معروفتر (مجتبى) مى باشد
* علاقه پیامبر به حسنین:
پیامبر اكرم (ص) به حسن و برادرش حسین علاقه خاصى داشت و بارها مى فرمود كه حسن و حسین فرزندان من هستند و به پاس همین سخن على به سایر فرزندان خود مى فرمود: شمافرزندان من هستید و حسن و حسین فرزندان پیغمبر خدایند.
امام حسن هفت سال زمان جد بزرگوارش را درك نمود و پس از رحلت پیامبر (ص) كه با شهادت حضرت فاطمه دو ماه یا سه ماه بیشتر فاصله نداشت، تحت تربیت پدر بزرگوار خود قرار گرفت
* امامت امام حسن مجتبی (ع) *
امام حسن (ع) پس از شهادت پدر بزرگوار خود به امر خدا و طبق وصیت آن حضرت، به امامت رسید و نزدیك به شش ماه به اداره امور مسلمین پرداخت. در این مدت، معاویه كه دشمن سرسخت على (ع) و خاندان او بود و سالها به طمع خلافت (در آغاز به بهانه خونخواهى عثمان و در آخر آشكارا به طلب خلافت) جنگیده بود، به عراق كه مقر خلافت امام حسن (ع) بود لشكر كشید و جنگ آغاز كرد.
بیعت مردم با امام حسن مجتبی(ع):
هنگامى كه حادثه دهشتناك ضربت خوردن على (ع) در مسجد كوفه پیش آمد و مولى (ع) بیمار شد به حسن دستور داد كه در نماز بر مردم امامت كند و در آخرین لحظات زندگى، او را به این سخنان، وصى خود قرار داد: «پسرم! پس از من، تو صاحب مقام و صاحب خون منى» و حسین و محمد و دیگر فرزندانش و رؤساى شیعه و بزرگان خاندانش را بر این وصیت گواه ساخت و كتاب و سلاح خود را به او تحویل داد و سپس فرمود: «پسرم! رسول خدا دستور داده است كه تو را وصى خود سازم و كتاب و سلاحم را به تو تحویل دهم . همچنان كه آن حضرت مرا وصى خود ساخته و كتاب و سلاحش را به من داده است و مرا مامور كرده كه به تو دستور دهم در آخرین لحظات زندگی ات، آنها را به برادرت حسین بدهى».
امام حسن (ع) به جمع مسلمانان درآمد و بر فراز منبر پدرش ایستاد. در این موقع در مسجد جامع كه مالامال از جمعیت بود، عبداللّه بن عباس بپا خاست و مردم را به بیعت با حسن بن على تشویق كرد. مردم با شوق و رغبت با امام حسن بیعت كردند و این روز، همان روز شهادت پدرش، یعنى روز بیست و یكم رمضان سال چهلم از هجرت بود. مردم كوفه، بصره، مدائن، عراق، حجاز و یمن همه با میل با حسن بن على بیعت كردند جز معاویه كه خواست از راهى دیگر برود و با او همان رفتار را پیش گیرد كه با پدرش پیش گرفته بود
* ولادت امام حسن مجتبی (ع) *
امام حسن (ع) در شب نیمه ماه رمضان سال سوم هجرت در مدینه تولد یافت. رسول اكرم (ص) بلافاصله پس از ولادتش، او را گرفت و در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت. سپس براى او گوسفندى قربانى كرد، سرش را تراشید و هم وزن موى سرش نقره به مستمندان داد. پیامبر این نوزاد را حسن نام نهاد. كنیه او را ابومحمد نهاد و این تنها كنیه اوست .لقب هاى او عبارتند از سبط، سید، زكى و مجتبى كه از همه معروفتر (مجتبى) مى باشد
* علاقه پیامبر به حسنین:
پیامبر اكرم (ص) به حسن و برادرش حسین علاقه خاصى داشت و بارها مى فرمود كه حسن و حسین فرزندان من هستند و به پاس همین سخن على به سایر فرزندان خود مى فرمود: شمافرزندان من هستید و حسن و حسین فرزندان پیغمبر خدایند.
امام حسن هفت سال زمان جد بزرگوارش را درك نمود و پس از رحلت پیامبر (ص) كه با شهادت حضرت فاطمه دو ماه یا سه ماه بیشتر فاصله نداشت، تحت تربیت پدر بزرگوار خود قرار گرفت
* امامت امام حسن مجتبی (ع) *
امام حسن (ع) پس از شهادت پدر بزرگوار خود به امر خدا و طبق وصیت آن حضرت، به امامت رسید و نزدیك به شش ماه به اداره امور مسلمین پرداخت. در این مدت، معاویه كه دشمن سرسخت على (ع) و خاندان او بود و سالها به طمع خلافت (در آغاز به بهانه خونخواهى عثمان و در آخر آشكارا به طلب خلافت) جنگیده بود، به عراق كه مقر خلافت امام حسن (ع) بود لشكر كشید و جنگ آغاز كرد.
بیعت مردم با امام حسن مجتبی(ع):
هنگامى كه حادثه دهشتناك ضربت خوردن على (ع) در مسجد كوفه پیش آمد و مولى (ع) بیمار شد به حسن دستور داد كه در نماز بر مردم امامت كند و در آخرین لحظات زندگى، او را به این سخنان، وصى خود قرار داد: «پسرم! پس از من، تو صاحب مقام و صاحب خون منى» و حسین و محمد و دیگر فرزندانش و رؤساى شیعه و بزرگان خاندانش را بر این وصیت گواه ساخت و كتاب و سلاح خود را به او تحویل داد و سپس فرمود: «پسرم! رسول خدا دستور داده است كه تو را وصى خود سازم و كتاب و سلاحم را به تو تحویل دهم . همچنان كه آن حضرت مرا وصى خود ساخته و كتاب و سلاحش را به من داده است و مرا مامور كرده كه به تو دستور دهم در آخرین لحظات زندگی ات، آنها را به برادرت حسین بدهى».
امام حسن (ع) به جمع مسلمانان درآمد و بر فراز منبر پدرش ایستاد. در این موقع در مسجد جامع كه مالامال از جمعیت بود، عبداللّه بن عباس بپا خاست و مردم را به بیعت با حسن بن على تشویق كرد. مردم با شوق و رغبت با امام حسن بیعت كردند و این روز، همان روز شهادت پدرش، یعنى روز بیست و یكم رمضان سال چهلم از هجرت بود. مردم كوفه، بصره، مدائن، عراق، حجاز و یمن همه با میل با حسن بن على بیعت كردند جز معاویه كه خواست از راهى دیگر برود و با او همان رفتار را پیش گیرد كه با پدرش پیش گرفته بود
۸.۷k
۰۲ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.