mafia-part 6
It's hard to be mafia
جیهوپ در زد و وارد اتاق شدیم .
-اتاق بزرگی بود که یه پنجره رو به روی دریا داشت که دیدم یه مرد قد بلند با یه شلوار و پیراهن مشکی که دوتا از دکمه بالاش باز بود ایستاده
#هی جین ، امروز یه خدمتکار جدید اومده
- پس اسمشجینه ^^
* یاااا جیهوپاااا ما که خدمتکار نمیخواستیم
# حالا دیگه اشکال نداره یه نفره دیگه
* هی ، سریع اتاقمو تمیز کن ، امروز کلی کار داریم ( با چیهوپ از اتاق رفت بیرون )
- ببخشید ارباب من این قهوه رو برای شما آوردم
* بندازش آشغالی
- چه اخلاقققق.......
الان بهترین فرصت بود که اتاقشو بگردم ولی من اینجا اومدم فقط برای اینکه پدر و مادرم رو پیدا کنم
- بعد یک ساعت اتاقو تمیز کردم ، از اتاق اومدم بیرون ، یه راهروی طولانی بغل اتاق جین بود ، انگار تهش هیچی نبود
- حالا فعلا ولش کن اول باید خودمو تو دل ارباب جا کنم
رفتم سمت اتاق جیهوپ که فهمیدم داره با یه نفر حرف میزنه ، اون جین بود ، فال گوش وایسادم ، انتظار نداشتم همچین حرفایی بشنوم
جیهوپ در زد و وارد اتاق شدیم .
-اتاق بزرگی بود که یه پنجره رو به روی دریا داشت که دیدم یه مرد قد بلند با یه شلوار و پیراهن مشکی که دوتا از دکمه بالاش باز بود ایستاده
#هی جین ، امروز یه خدمتکار جدید اومده
- پس اسمشجینه ^^
* یاااا جیهوپاااا ما که خدمتکار نمیخواستیم
# حالا دیگه اشکال نداره یه نفره دیگه
* هی ، سریع اتاقمو تمیز کن ، امروز کلی کار داریم ( با چیهوپ از اتاق رفت بیرون )
- ببخشید ارباب من این قهوه رو برای شما آوردم
* بندازش آشغالی
- چه اخلاقققق.......
الان بهترین فرصت بود که اتاقشو بگردم ولی من اینجا اومدم فقط برای اینکه پدر و مادرم رو پیدا کنم
- بعد یک ساعت اتاقو تمیز کردم ، از اتاق اومدم بیرون ، یه راهروی طولانی بغل اتاق جین بود ، انگار تهش هیچی نبود
- حالا فعلا ولش کن اول باید خودمو تو دل ارباب جا کنم
رفتم سمت اتاق جیهوپ که فهمیدم داره با یه نفر حرف میزنه ، اون جین بود ، فال گوش وایسادم ، انتظار نداشتم همچین حرفایی بشنوم
۲.۱k
۰۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.