شیطان یا فرشته پارت ۴

___________
که جیمین دستش رو بین دو طرف دختر گذاشت تا فرار نکنه
ا/ت: ا..ر....با....ب
جیمین: گریه کردی مگه نه؟
پدرت اصلا دلش نمی‌خواست سرش گریه کنی
ا/ت چیزی نگفت برای جواب فقط قطره اشکی از چشماش لیز خورد و افتاد رو زمین
جیمین بعد دیدن اون قطره اشک حرکتی انجام داد که ا/ت فکرشم نمی‌کرد همچین کاری کنه
اون بغلش کرد!!! (فقط طوری که من جو میدم😂)
جیمین : آروم باش
اون با گفتن همین جمله تموم غم های ا/ت رو ازبین برد!
ولی چطوری؟
ا/ت: با من چیکار کردی
جیمین: احساس غمی که داشتی رو گرفتم خواست پدرت بود
ا/ت: ولی چطوری؟
جیمین: چون شیطانم
ا/ت: چ..چی
جیمین: بهت نگفتم؟ ولی فکر کردی پس من چطوری اون کار ها رو میکنم؟
ا/ت: گفتم دستگاهی هست که اینکارو انجام میدی
جیمین: میدی؟
ا/ت: ببخشید
جیمین: دفعه آخرت باشه ولی خوب دیگه برو من باید به مذاکره هام برسم
ا/ت: چ..چشم
و ا/ت رفت بیرون و به کارهایی که اجوما بهش داده بود رسیدگی می‌کرد مثل تمیز کاری
جیمین ما هم وقتی ا/ت رفت دست هاش رو بو کرد بوی بدن ا/ت رو وارد ریه هاش کرد و با نفس عمیقی اون رو خارج کرد بوی توت‌فرنگی میداد
میوه ی موردعلاقه ی جیمین
که یدفعه جیمین با خودش گفت از دست این دختره*تک خنده*
چی؟ الان فهمیدید چی شد؟
جیمین.........
شرط ۱۵ لایک
۱۵کامنت