مافیای جذاب من 💦🕳️
مافیای جذاب من 💦🕳️
ᵖᵃʳᵗ₅₂
ساعت مونده بود تا قرار ملاقاتشون با وون شیک پسرک جز رفتن چاره نداشت ساکو پر از اسکناس تقلبی کرد و یه عروسک رو صندلی عقب ماشین گذاشت طوری که از بیرون وقتی نگاه میکردن انگار به جای اون عروسک یه آدم واقعی هست
-وون شیک کجایی؟
٫بالاخره اومدی... خیلی وقت بود منتظر این لحظه بودم
-وقتو تلف نکن مامان بابا کجان
٫ات کجاست؟
-تو ماشین
٫اینجا وایسا
بعد از رفتن وون شیک تو کلبه کوچیک پسرت توپی رو پرت کرد که تز توش دود بیرون میومد دسمالی رو جلوی دهنش گرفت و رفت داخل
٫داری چه غلطی میکنی
پسرک پدر و مادرشو بیرون اورد با سرعت سوار ماشین شد....تو راه همسرشو دید از حالت چهرش مشخص بود که عصبیانیه
-ات
+اینجا چه خبره
-(گفتن همه چیز)
+چرا از اول بهم نگفتی
:ک...کوک....واقعا خودتی؟
-مامان به هوش اومدی
:این دختره کیه پیشت
-اته
:ات؟اون چرا پیشته
-ما باعم ازدواج کردیم
........................
حمایت؟
#فیک
#وانشات
ᵖᵃʳᵗ₅₂
ساعت مونده بود تا قرار ملاقاتشون با وون شیک پسرک جز رفتن چاره نداشت ساکو پر از اسکناس تقلبی کرد و یه عروسک رو صندلی عقب ماشین گذاشت طوری که از بیرون وقتی نگاه میکردن انگار به جای اون عروسک یه آدم واقعی هست
-وون شیک کجایی؟
٫بالاخره اومدی... خیلی وقت بود منتظر این لحظه بودم
-وقتو تلف نکن مامان بابا کجان
٫ات کجاست؟
-تو ماشین
٫اینجا وایسا
بعد از رفتن وون شیک تو کلبه کوچیک پسرت توپی رو پرت کرد که تز توش دود بیرون میومد دسمالی رو جلوی دهنش گرفت و رفت داخل
٫داری چه غلطی میکنی
پسرک پدر و مادرشو بیرون اورد با سرعت سوار ماشین شد....تو راه همسرشو دید از حالت چهرش مشخص بود که عصبیانیه
-ات
+اینجا چه خبره
-(گفتن همه چیز)
+چرا از اول بهم نگفتی
:ک...کوک....واقعا خودتی؟
-مامان به هوش اومدی
:این دختره کیه پیشت
-اته
:ات؟اون چرا پیشته
-ما باعم ازدواج کردیم
........................
حمایت؟
#فیک
#وانشات
۶.۳k
۰۵ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.