مافیای مغرور من
⛓️🩸مافیای مغرور من 🩸⛓️
⛓️🩸پارت ۲۲🩸⛓️
🩶ویو تهیونگ🩶
لیا برو بردم شکن.جه گاه تو اونجا شکن.جش کردم و کشت.مش رفتم عمارت وقتی رفتم تو اجوما بهم گفت اجوما:حال جیا اصلا خوب نیست همش کابوس میبینه باید ی فکری دربارش کنی منم گفتم تهیونگ: خیله خوب شب بخیر رفتم تبغه بالا ی لباس راحتی پوشیدم رفتم تو اتاق جیا ولی نبود سریع رفتم اتاقارو گشتم نبود رفتم تو اتاق خودم دیدم رو تختم خوابیده خندم گرفت چه کیوت بالش رو بغل کرده خوابیده رفتم مسواک بزنم وقتی مسواکم رو زدم داشتم صورتمو خشک میکردم که دیدم صدای جیغ میاد رفتم بیرون از دشویی دیدم جیا داره توخواب جیغ میزنه گریه میکنه سریع رفتم بیدارش کنم که از خواب پرید بغلم کرد گفتش جیا: نزار منو بزنن ( باگریه) تهیونگ:هیشش خودم مراقبتم قشنگم بعد خوابوندمش رو تخت اشکاشو پاک کردم بغلش کردم دستمو گذاشتم رو سرش و موهاشو ناز کردم رو سرش هی بو.س میزاشتم که خوابید منم مثل خودش محکم بغلش کردم خوابیدم
✨️♥️پرش زمانی به فردا♥️✨️
تو خواب حس کردم یکی هعی داره منو میبو.سه چشمامو باز کردم دیدم جیا برای اینکه منو بیدار کنه داره تون تون ل.بمو بو.س میکنه دیدم هواسش نی محکم بغلش کردم لپ.شو محکم گاز گرفتم گفت جیا: اخخخخ تهیونگگگگ تهیونگ: جااااانم خندید منم خندیدم گفت جیا: اجوما گفت بریم صبحونه تهیونگ: واسه صبحونه منو انقدر بو.س کردی🥺 واقعا که من قهلم (لوس) جیا: نههه ببین الانم بو.ست میکنه سریع یدونه بو.س گذاشت رو ل.بم تهیونگ: طولانی میخوام جیا:برو گم.شو زیادی هم دادم تهیونگ:🥺 قهلم یهو دیدم....ادامه دارد
حمایت فراموش نشه ♥️✨️
⛓️🩸پارت ۲۲🩸⛓️
🩶ویو تهیونگ🩶
لیا برو بردم شکن.جه گاه تو اونجا شکن.جش کردم و کشت.مش رفتم عمارت وقتی رفتم تو اجوما بهم گفت اجوما:حال جیا اصلا خوب نیست همش کابوس میبینه باید ی فکری دربارش کنی منم گفتم تهیونگ: خیله خوب شب بخیر رفتم تبغه بالا ی لباس راحتی پوشیدم رفتم تو اتاق جیا ولی نبود سریع رفتم اتاقارو گشتم نبود رفتم تو اتاق خودم دیدم رو تختم خوابیده خندم گرفت چه کیوت بالش رو بغل کرده خوابیده رفتم مسواک بزنم وقتی مسواکم رو زدم داشتم صورتمو خشک میکردم که دیدم صدای جیغ میاد رفتم بیرون از دشویی دیدم جیا داره توخواب جیغ میزنه گریه میکنه سریع رفتم بیدارش کنم که از خواب پرید بغلم کرد گفتش جیا: نزار منو بزنن ( باگریه) تهیونگ:هیشش خودم مراقبتم قشنگم بعد خوابوندمش رو تخت اشکاشو پاک کردم بغلش کردم دستمو گذاشتم رو سرش و موهاشو ناز کردم رو سرش هی بو.س میزاشتم که خوابید منم مثل خودش محکم بغلش کردم خوابیدم
✨️♥️پرش زمانی به فردا♥️✨️
تو خواب حس کردم یکی هعی داره منو میبو.سه چشمامو باز کردم دیدم جیا برای اینکه منو بیدار کنه داره تون تون ل.بمو بو.س میکنه دیدم هواسش نی محکم بغلش کردم لپ.شو محکم گاز گرفتم گفت جیا: اخخخخ تهیونگگگگ تهیونگ: جااااانم خندید منم خندیدم گفت جیا: اجوما گفت بریم صبحونه تهیونگ: واسه صبحونه منو انقدر بو.س کردی🥺 واقعا که من قهلم (لوس) جیا: نههه ببین الانم بو.ست میکنه سریع یدونه بو.س گذاشت رو ل.بم تهیونگ: طولانی میخوام جیا:برو گم.شو زیادی هم دادم تهیونگ:🥺 قهلم یهو دیدم....ادامه دارد
حمایت فراموش نشه ♥️✨️
۱۶.۲k
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.