🔰آن غمگسار مهربان...بخش اول🔰
روزنامه کيهان1402/03/29
💠 آن غمگسار مهربان....💠
یکی از گنجینههای فاخر و میراثهای گرانسنگ اهلبیت علیهمالسلام، زیارت جامعه کبیره است که سراسر وصف شورانگیز، عارفانه و عاشقانه از خاندان عصمت و طهارت میباشد. این زیارت بینظیر که یادگار امام هادی(ع) است، در حقیقت شناسنامه روشنی از اهلبیت ارائه میدهد و در پرتو آن، مراتب و وجوه مختلفی از منشور شخصیت سترگ آن بزرگواران، جلوهگر میشود. از جمله وجوه شخصیتی امامان(ع) فریادرسی مردم و گرهگشایی از مشکلات آنان است. عباراتی مانند: کَهفُ الوَری(پناه مردم)- بَکُم یُنَفّسُ الهَمّ وَ یَکشِفُ الضُرّ (خداوند به وسیله شما اندوه را میزداید و سختی را برطرف میکند)- فِعلُکُمُ الخَیرُ وَ عادَتُکُمُ الإحسانُ(عمل شما خیر و خوی شما نیکی است) که در زیارت جامعه کبیره آمده، نشاندهنده همین بُعد از شخصیت امامان میباشد.
اهلبیت(ع) که جامع همه فضایل و تمامیِ مراتب کمال بشری بودند، با وجود مقام انقطاع الیالله و جنبه الهی و روحانی خود، متواضعانه در کنار مردم میزیستند و بهرغم حساسیت فوقالعاده دستگاه جبّار خلافت، نسبت به محبوبیت آنان در بین خلایق، به حل مشکلات تودهها و رسیدگی به امور مردم اهتمام بسیار داشتند. در میان اهلبیت گرامی پیامبر(ص)، امام نهم چهرهای بارز در رسیدگی به حوائج نیازمندان دارد و اساساً وصف «جواد» که همچون گوهری شبچراغ در عالم مروّت و جوانمردی میدرخشد، ناظر به همین جنبه شخصیت آن حضرت است. در سالروز شهادت آن امام مظلوم، به نمونههایی از رفتار کریمانه و برخی معجزات آن حضرت که از جلد ۵۰ بحارالانوار برگزیده شده است میپردازیم.
- شخصی از اهالی سیستان گوید اوایل زمامداری معتصم خلیفه ستمگر عباسی، با امام جواد علیهالسلام و عده دیگری عازم سفر حج شدم. هنگامی که قافله برای استراحت ایستاد به آن حضرت عرض کردم فدایت شوم فرماندار شهر ما که از دوستداران شما اهلبیت میباشد، بر من مالیات سنگینی مقرر نموده است. چنانچه صلاح بدانید نامهای برایش بنویسید تا قدری این مالیات را تخفیف دهد. امام(ع) فرمود او را نمیشناسم. عرض کردم فدایت شوم همانگونه که گفتم او از علاقهمندان به شما خاندان رسالت است و نامهتان به حال من سودمند خواهد بود. امام کاغذی برداشت و در آن چنین نگاشت: «بسم الله الرحمن الرحیم- حامل نامه از مذهب پسندیده تو با من سخن گفته است. پس بدان که تنها اعمال نیکو و احسانت برای تو باقی خواهد ماند. به برادرانت نیکی کن که خداوند در فردای قیامت کوچکترین اعمال تو را مورد مؤاخذه قرار خواهد داد.» راوی میگوید همراه دستخط مبارک امام جواد(ع) راهی سیستان شدم. حسین بن عبدالله نیشابوری فرماندار شهر که خبر نامه را شنیده بود، دو فرسخ به استقبال من آمده و انتظارم را میکشید!
چون نامه امام را به وی تقدیم کردم، آن دستخط شریف را بوسید و بر چشمانش گذاشت و پرسید حاجتت چیست؟ گفتم مالیات سنگینی در دیوان شما بر من بسته شده است. وی بلافاصله دستور داد آن را محو کنند و به من اطمینان داد تا زمانی که خودش بر این مَسند است از من مالیاتی اخذ نشود. آنگاه دستور داد برای من و خانوادهام مقرّری در نظر بگیرند و تا زنده بود از من مالیات نستاند و صله خود را قطع نکرد. - شخصی گوید با قافلهای برای سفر حج همراه بودم که راهزنان بر ما هجوم آورده و همه اموالمان را ربودند. زمانی که وارد مدینه شدم، داستان خود را برای امام جواد(ع) گفتم. آن حضرت دستور داد چند دست لباس به من دهند. همچنین پول زیادی داد و فرمود بین همسفرانت تقسیم کن. چون تقسیم کردم سکههای اعطایی امام به اندازه همان پولی بود که مسافران حج از دست داده بودند. - محمد بن عُمَیر گوید با برادرم که به تنگی نفس شدیدی مبتلا بود محضر امام جواد(ع) رسیدم. برادرم از بیماری خود به امام شکایت کرد. آن حضرت فرمود خداوند تو را از این درد شفا داد! هنگامی که از حضور امام مرخص شدیم، ناراحتی او برطرف گردیده بود و تا آخر عمر اثری از آن ندید.
ادامه در پست بعدی
💠 آن غمگسار مهربان....💠
یکی از گنجینههای فاخر و میراثهای گرانسنگ اهلبیت علیهمالسلام، زیارت جامعه کبیره است که سراسر وصف شورانگیز، عارفانه و عاشقانه از خاندان عصمت و طهارت میباشد. این زیارت بینظیر که یادگار امام هادی(ع) است، در حقیقت شناسنامه روشنی از اهلبیت ارائه میدهد و در پرتو آن، مراتب و وجوه مختلفی از منشور شخصیت سترگ آن بزرگواران، جلوهگر میشود. از جمله وجوه شخصیتی امامان(ع) فریادرسی مردم و گرهگشایی از مشکلات آنان است. عباراتی مانند: کَهفُ الوَری(پناه مردم)- بَکُم یُنَفّسُ الهَمّ وَ یَکشِفُ الضُرّ (خداوند به وسیله شما اندوه را میزداید و سختی را برطرف میکند)- فِعلُکُمُ الخَیرُ وَ عادَتُکُمُ الإحسانُ(عمل شما خیر و خوی شما نیکی است) که در زیارت جامعه کبیره آمده، نشاندهنده همین بُعد از شخصیت امامان میباشد.
اهلبیت(ع) که جامع همه فضایل و تمامیِ مراتب کمال بشری بودند، با وجود مقام انقطاع الیالله و جنبه الهی و روحانی خود، متواضعانه در کنار مردم میزیستند و بهرغم حساسیت فوقالعاده دستگاه جبّار خلافت، نسبت به محبوبیت آنان در بین خلایق، به حل مشکلات تودهها و رسیدگی به امور مردم اهتمام بسیار داشتند. در میان اهلبیت گرامی پیامبر(ص)، امام نهم چهرهای بارز در رسیدگی به حوائج نیازمندان دارد و اساساً وصف «جواد» که همچون گوهری شبچراغ در عالم مروّت و جوانمردی میدرخشد، ناظر به همین جنبه شخصیت آن حضرت است. در سالروز شهادت آن امام مظلوم، به نمونههایی از رفتار کریمانه و برخی معجزات آن حضرت که از جلد ۵۰ بحارالانوار برگزیده شده است میپردازیم.
- شخصی از اهالی سیستان گوید اوایل زمامداری معتصم خلیفه ستمگر عباسی، با امام جواد علیهالسلام و عده دیگری عازم سفر حج شدم. هنگامی که قافله برای استراحت ایستاد به آن حضرت عرض کردم فدایت شوم فرماندار شهر ما که از دوستداران شما اهلبیت میباشد، بر من مالیات سنگینی مقرر نموده است. چنانچه صلاح بدانید نامهای برایش بنویسید تا قدری این مالیات را تخفیف دهد. امام(ع) فرمود او را نمیشناسم. عرض کردم فدایت شوم همانگونه که گفتم او از علاقهمندان به شما خاندان رسالت است و نامهتان به حال من سودمند خواهد بود. امام کاغذی برداشت و در آن چنین نگاشت: «بسم الله الرحمن الرحیم- حامل نامه از مذهب پسندیده تو با من سخن گفته است. پس بدان که تنها اعمال نیکو و احسانت برای تو باقی خواهد ماند. به برادرانت نیکی کن که خداوند در فردای قیامت کوچکترین اعمال تو را مورد مؤاخذه قرار خواهد داد.» راوی میگوید همراه دستخط مبارک امام جواد(ع) راهی سیستان شدم. حسین بن عبدالله نیشابوری فرماندار شهر که خبر نامه را شنیده بود، دو فرسخ به استقبال من آمده و انتظارم را میکشید!
چون نامه امام را به وی تقدیم کردم، آن دستخط شریف را بوسید و بر چشمانش گذاشت و پرسید حاجتت چیست؟ گفتم مالیات سنگینی در دیوان شما بر من بسته شده است. وی بلافاصله دستور داد آن را محو کنند و به من اطمینان داد تا زمانی که خودش بر این مَسند است از من مالیاتی اخذ نشود. آنگاه دستور داد برای من و خانوادهام مقرّری در نظر بگیرند و تا زنده بود از من مالیات نستاند و صله خود را قطع نکرد. - شخصی گوید با قافلهای برای سفر حج همراه بودم که راهزنان بر ما هجوم آورده و همه اموالمان را ربودند. زمانی که وارد مدینه شدم، داستان خود را برای امام جواد(ع) گفتم. آن حضرت دستور داد چند دست لباس به من دهند. همچنین پول زیادی داد و فرمود بین همسفرانت تقسیم کن. چون تقسیم کردم سکههای اعطایی امام به اندازه همان پولی بود که مسافران حج از دست داده بودند. - محمد بن عُمَیر گوید با برادرم که به تنگی نفس شدیدی مبتلا بود محضر امام جواد(ع) رسیدم. برادرم از بیماری خود به امام شکایت کرد. آن حضرت فرمود خداوند تو را از این درد شفا داد! هنگامی که از حضور امام مرخص شدیم، ناراحتی او برطرف گردیده بود و تا آخر عمر اثری از آن ندید.
ادامه در پست بعدی
۲.۵k
۲۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.