چند پارتی ورژن 7
وقتی مادر خونه بودی
(یه توضیح بدم مادر خونه به معنای مامان نیستش یه سریاله که اسمش شکوفه تو خواهم شده فکر کنم ژاپنیها اونو نازه دیدم و ایده از روی اونه حالا کار مار چیه در واقع توی اینجور داستانا مادر خونه کارای خونه رو میکنه چمیدونم غذا درست میکنه ظرف میشوره لباس میشوره و پهن میکنه تمیز کاری اینارو هم انجام میده چون اعضای اون خونه شرایطش ندارن مثلا معلولان یا مثلا مثل گروه های کیپاپ اصلا وقت ندارن یا مثلا خونه خیلی بزرگه اون یارو پولدارا تازه یدونه مادر میارن که تو داستانای ما اجوما هستش ک بقیشونم خدمتکار آره خلاصه این توضیح مادر خونست یعنی یا خانمی میاد توی خونه بی تی اس مشترک کار میکنه تا اونا توی طویله زندگی نکنن و بی احترامی هم نمیکنم میدونم خود اعضا توی بعضی برنامه ها نشون دادن خونه رو تمیز میکنن ولی من الان دارم داستان رو اینجوری توصیف میکنم ممنون) چند پارتی ورژن ۷ نفره
نفس عمیقی کشید و وارد خونه شد داستان اومدنش هب خونه خیلی خاص نبود یه آگاهی روی زمین دیو زنگ زد رفت قرارداد بست الانم که توی خونه بود (هنور نمیدونست خونه کی)به کمک مردی که اونو راهنمایی میکرد وارد اتاقش شد و وسایلش رو گذاشت و بیرون اومد تا هم مرد رو بیرون کنه(اون محترمانه یادم نیومد)هم اینکه کارشو شروع کنه
مرده:خب خانم کریستین اول اینکه داشتن رابطه با هرکدوم اعضا موجب اخراجتون میشه شما فقط وظیفه دارین کارای خونه رو انجام بدین و اینکه سعی کنید زیاد باهاشون حرف نزنین ممنون
بعد رفتن مرد کریستین استیناش رو بالا داد و شروع کرد با خودش گفت تا اونا بیدار بشن کارای بی سر و صدا کنه برای همین شروع کرد به جمع کردن لباسای کثیف روی زمین هر کدوم رو بو میکرد اگر بو نمیداد تا میکرد و و اگر بو میداد اونو داخل سبد بزرگی مینداخت تا اینکه
کوک:تو دیگه کی هستی؟دزدیییی؟نامجونا دزد
کریستین:وایسا شماها بی تی اسین ای وای خاک بر سرم
مدتی بعد همه اعضا روی مبل نشسته بودن و کریستین هم سعی در توضیح داشت
کریستین:خب من یه آگاهی کار پیدا کردم و زنگ زدم اونا هن گفتم میتونن منو به یه خونه ببرن تا مادر خونه باشم منو به یه ساختمان نا آشنا بردن و یه قراداد امضا کردم بعد هم یکی از همونایی که توی ساختمون بودن منو آوردن اینجا گفتن که بشور بسابای شماها با منه ولی فکر نمیکردم بی تی اس باشه فکر میکردم یه گروه کوچیک از یه کمپانی با معروفیت کم باشه یعنی کلا مردم نشناسنش متاسفم.ولی به شما خبر ندادن که من میام؟
همون لحظه گوشی جین که کنارش بود زنگ خورد
منیجر:وای خدااااا گوشی بقیتون کجاست میخواستم بگم اون خانمی که اونجاست مادر خونست لطفا باهاش خوب برخورد کنید خیلی خانم محترمیههه و لطفا رابطه شروع نکنید واسه خودتون سعی کردم مرد باشه ولی متاسفانه پیدا نشد الانم که یه دوسه روزی مرخصی هستین خوشبگذره
همه اعضا با تعجب به گوشی زل زدن و بعد نگاهشونو به کریستین دادن
ته:اشکال نداره تودتو معرفی کن
کریستین:خب من کریستین هستم و ۲۲ سالمه
جیمین با لبخند تایید کرد و گفت
جیمین:خوبه به کارت ادامه بده ما هم میریم تا راحت باشی
کریستین لبخندی زد و به سمت آشپزخونه رفت(واکنش صادقانه لباسا:باز منو کاشتی رفتی...)
بعد از شستن ظرفا و درست کردن غذا و جارو زدن و شستن لباسا میخواست رو مبل بشینه که یادش اومد اتاق خودش قلقلس پس به سمت اتاقش رفت تا کاراش رو انجام بده و بعد هم که غذا حاظر شد بقیه اعضا رو صدا کنه تا غذا بخورن
توی قرداد نوشته بود خودش باید بعد اعضا غذا میخورد و کنار اونا نمینشست پس یه هلو انداخت تو دهنش تا اونو تا بعد غذا سیر کنه
(یه توضیح بدم مادر خونه به معنای مامان نیستش یه سریاله که اسمش شکوفه تو خواهم شده فکر کنم ژاپنیها اونو نازه دیدم و ایده از روی اونه حالا کار مار چیه در واقع توی اینجور داستانا مادر خونه کارای خونه رو میکنه چمیدونم غذا درست میکنه ظرف میشوره لباس میشوره و پهن میکنه تمیز کاری اینارو هم انجام میده چون اعضای اون خونه شرایطش ندارن مثلا معلولان یا مثلا مثل گروه های کیپاپ اصلا وقت ندارن یا مثلا خونه خیلی بزرگه اون یارو پولدارا تازه یدونه مادر میارن که تو داستانای ما اجوما هستش ک بقیشونم خدمتکار آره خلاصه این توضیح مادر خونست یعنی یا خانمی میاد توی خونه بی تی اس مشترک کار میکنه تا اونا توی طویله زندگی نکنن و بی احترامی هم نمیکنم میدونم خود اعضا توی بعضی برنامه ها نشون دادن خونه رو تمیز میکنن ولی من الان دارم داستان رو اینجوری توصیف میکنم ممنون) چند پارتی ورژن ۷ نفره
نفس عمیقی کشید و وارد خونه شد داستان اومدنش هب خونه خیلی خاص نبود یه آگاهی روی زمین دیو زنگ زد رفت قرارداد بست الانم که توی خونه بود (هنور نمیدونست خونه کی)به کمک مردی که اونو راهنمایی میکرد وارد اتاقش شد و وسایلش رو گذاشت و بیرون اومد تا هم مرد رو بیرون کنه(اون محترمانه یادم نیومد)هم اینکه کارشو شروع کنه
مرده:خب خانم کریستین اول اینکه داشتن رابطه با هرکدوم اعضا موجب اخراجتون میشه شما فقط وظیفه دارین کارای خونه رو انجام بدین و اینکه سعی کنید زیاد باهاشون حرف نزنین ممنون
بعد رفتن مرد کریستین استیناش رو بالا داد و شروع کرد با خودش گفت تا اونا بیدار بشن کارای بی سر و صدا کنه برای همین شروع کرد به جمع کردن لباسای کثیف روی زمین هر کدوم رو بو میکرد اگر بو نمیداد تا میکرد و و اگر بو میداد اونو داخل سبد بزرگی مینداخت تا اینکه
کوک:تو دیگه کی هستی؟دزدیییی؟نامجونا دزد
کریستین:وایسا شماها بی تی اسین ای وای خاک بر سرم
مدتی بعد همه اعضا روی مبل نشسته بودن و کریستین هم سعی در توضیح داشت
کریستین:خب من یه آگاهی کار پیدا کردم و زنگ زدم اونا هن گفتم میتونن منو به یه خونه ببرن تا مادر خونه باشم منو به یه ساختمان نا آشنا بردن و یه قراداد امضا کردم بعد هم یکی از همونایی که توی ساختمون بودن منو آوردن اینجا گفتن که بشور بسابای شماها با منه ولی فکر نمیکردم بی تی اس باشه فکر میکردم یه گروه کوچیک از یه کمپانی با معروفیت کم باشه یعنی کلا مردم نشناسنش متاسفم.ولی به شما خبر ندادن که من میام؟
همون لحظه گوشی جین که کنارش بود زنگ خورد
منیجر:وای خدااااا گوشی بقیتون کجاست میخواستم بگم اون خانمی که اونجاست مادر خونست لطفا باهاش خوب برخورد کنید خیلی خانم محترمیههه و لطفا رابطه شروع نکنید واسه خودتون سعی کردم مرد باشه ولی متاسفانه پیدا نشد الانم که یه دوسه روزی مرخصی هستین خوشبگذره
همه اعضا با تعجب به گوشی زل زدن و بعد نگاهشونو به کریستین دادن
ته:اشکال نداره تودتو معرفی کن
کریستین:خب من کریستین هستم و ۲۲ سالمه
جیمین با لبخند تایید کرد و گفت
جیمین:خوبه به کارت ادامه بده ما هم میریم تا راحت باشی
کریستین لبخندی زد و به سمت آشپزخونه رفت(واکنش صادقانه لباسا:باز منو کاشتی رفتی...)
بعد از شستن ظرفا و درست کردن غذا و جارو زدن و شستن لباسا میخواست رو مبل بشینه که یادش اومد اتاق خودش قلقلس پس به سمت اتاقش رفت تا کاراش رو انجام بده و بعد هم که غذا حاظر شد بقیه اعضا رو صدا کنه تا غذا بخورن
توی قرداد نوشته بود خودش باید بعد اعضا غذا میخورد و کنار اونا نمینشست پس یه هلو انداخت تو دهنش تا اونو تا بعد غذا سیر کنه
۴.۷k
۰۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.