پارت ششم
صبح زود از خواب بیدار شدم خودمو آماده کردم باید واسه خودم یه کار ی پیدا میکردم
جونگ سو ::..هانول به نظرم تو که این چند سال گارسون بودی میتونی دوباره گارسون شی شاید یکی از رستورانا استخدامت میکنن
سونگ هو:..تو نگران هانول نباش خودش واسه خودش یه کاری پیدا میکنه اول تو برو یه کاری پیدا کن واسه خودت
جونگ سو::.بابا داری به من تیکه میندازی
سونگ هو:..نه دارم حقیقتم میگم زود پیدا کن تا اجاره این خونه رو باید بدیم
هانول:..من برم شاید پیدا کنم
جونگ هو:..معلومه پیدا میکنی شانس باهات یاره
هانول::…خداحافظ
سونگ :..مراقب خودت باشی
(از آخرین رستوران زدم بیرون خو مثل آدم بگو شاگرد نمیخواییم چرا داد میزنی دختره چندش یه نفس عمیقی کشیدم اوف الان چیکار کنم میخواستم راهمو بکشم برم که چشمم افتاد به
در یکی از کافه ها نوشته بود به یه مترجمین نیاز داریم
من که انگلیسیم خوب برم شاید استخدامم کنن عکسی از ادرس گرفتم
سوار تاکسی شدم بعد چند دقیقه رسیدم به ساختمون نگاهی انداختم اووووو این که یه کمپانی
سرگرمی و هنری بود
رفتم داخل
اووووو اینجا چقدر بزرگ بود همینجوری داشتم دید میزدم چشمم خورد به یه خانوم رفتم پیشش
هانول؛..سلام برای استخدام مترجمین اومدم
خانوم:..وقت گرفتید
هانول:..نه
خانوم :..میتونید چند لحظه منتظر بمونید به رییسمون زنگ بزنم
هانول::.ممنون کنار یکی از مبل ها نشستم نیم ساعت منتظر موندم که صدام زد
خانوم:..لطفا طبقه ۴برید به اتاق مدیریت
هانول :..ممنون
سوار آسانسور شدم در اتاقمو زدم صدای مرد پیچید
مرد::،بفرمایید
رفتم تو که یه مردی نشسته بود پشت میز سلام دادم اونم جوابم داد سنش به ۳۸.۳۹سالی میخورد
مرد::…سلام بفرمایید بشینید
هانول :..ممنون
اسمتون چیه
هانول::..من پارک هانول هستم
یه نگاهی بهم انداخت گفت اهل کره هستید
هانول:..بله
مطمئن هستید قیافتون نمیخوره
(با لحن سردی بهش گفتم)
هانول:..میدونم اما اهل کره هستم
خو میتونم مشخصاتتون رو نگاه کنم از کیفم چند تا برگه در اوردم بهش دادم
هان خوبه میتونید انگلیسی صحبت کنید
هانول::..بله به زبان روسی فرانسوی انگلیسی
میتونم صحبت کنم
با تعجب بهم نگاهی انداخت گفت:…واقعا
هانول:..بله
بعد یه برگه گذاشت جلوم میتونید برگه استخدامتونرو پر کنید
هانول::..برگه رو گرفتم پرش کردم
میتونید از امروز کارتون شروع کنید چون به مترجمین نیاز داریم من به خانوم لی میگم میزتون رو نشون بده
هانول:..بله خیلی ممنون
(احترام گذاشتم اومدم بیرون یوهوووووو بالاخره استخدام شدم یه قری به خودم دادم داشتم با خودم میرقصیدم که چشمم خورد به یه خانومی داشت با تعجب نگاه میکرد منم که ضایع شدم
هانول:..سلام
خانوم؛..من خانوم لی هستم لطفا بفرمایید اتاق کارتون رو نشون بدم
هانول:..بله
دنبالش راه افتادم سوار آسانسور شدیم طبقه۱۰رو زد
از آسانسور پیاده شدیم رسیدم به یه اتاق بزرگ سمت راستش چند کارمند بودن سمت چپش هم همینطور وسطش یه شیشه بزرگ بود انگار از وسط نصف بود
خانوم لی :..بچه ها ایشون مترجمین جدیدمون است پارک هانول
یه نگاهی بهم انداختن
یکی از دخترا :…وای چشاش چقدر خوشگله
اون یکی :..اوهوم فکر کنم اهل خارج باشه
(الان من باید یه مدرک ثابت داشته باشم که اهل کره هستم اوفففف)
خانوم لی :..هانول این میز توهه میتونی از این به بعد کارتو اینجا شروع کنی
هانول:…ممنون
نشستم یه کامپیوتر بود چند تا برگه هم دوروبرش بودن
بعد یه خانومی اومد چند تا برگه آورد گفت ۲۰دقیقه وقت داری میتونی اینارو ترجمه کنی
بعد نگاهشو گرفت رفت
منم همینجوری گیچ داشتم نگاش میکردم
یه نگاهی به برگه ها انداختم منم سریع گرفتم ترجمه اش کردم
جونگ سو ::..هانول به نظرم تو که این چند سال گارسون بودی میتونی دوباره گارسون شی شاید یکی از رستورانا استخدامت میکنن
سونگ هو:..تو نگران هانول نباش خودش واسه خودش یه کاری پیدا میکنه اول تو برو یه کاری پیدا کن واسه خودت
جونگ سو::.بابا داری به من تیکه میندازی
سونگ هو:..نه دارم حقیقتم میگم زود پیدا کن تا اجاره این خونه رو باید بدیم
هانول:..من برم شاید پیدا کنم
جونگ هو:..معلومه پیدا میکنی شانس باهات یاره
هانول::…خداحافظ
سونگ :..مراقب خودت باشی
(از آخرین رستوران زدم بیرون خو مثل آدم بگو شاگرد نمیخواییم چرا داد میزنی دختره چندش یه نفس عمیقی کشیدم اوف الان چیکار کنم میخواستم راهمو بکشم برم که چشمم افتاد به
در یکی از کافه ها نوشته بود به یه مترجمین نیاز داریم
من که انگلیسیم خوب برم شاید استخدامم کنن عکسی از ادرس گرفتم
سوار تاکسی شدم بعد چند دقیقه رسیدم به ساختمون نگاهی انداختم اووووو این که یه کمپانی
سرگرمی و هنری بود
رفتم داخل
اووووو اینجا چقدر بزرگ بود همینجوری داشتم دید میزدم چشمم خورد به یه خانوم رفتم پیشش
هانول؛..سلام برای استخدام مترجمین اومدم
خانوم:..وقت گرفتید
هانول:..نه
خانوم :..میتونید چند لحظه منتظر بمونید به رییسمون زنگ بزنم
هانول::.ممنون کنار یکی از مبل ها نشستم نیم ساعت منتظر موندم که صدام زد
خانوم:..لطفا طبقه ۴برید به اتاق مدیریت
هانول :..ممنون
سوار آسانسور شدم در اتاقمو زدم صدای مرد پیچید
مرد::،بفرمایید
رفتم تو که یه مردی نشسته بود پشت میز سلام دادم اونم جوابم داد سنش به ۳۸.۳۹سالی میخورد
مرد::…سلام بفرمایید بشینید
هانول :..ممنون
اسمتون چیه
هانول::..من پارک هانول هستم
یه نگاهی بهم انداخت گفت اهل کره هستید
هانول:..بله
مطمئن هستید قیافتون نمیخوره
(با لحن سردی بهش گفتم)
هانول:..میدونم اما اهل کره هستم
خو میتونم مشخصاتتون رو نگاه کنم از کیفم چند تا برگه در اوردم بهش دادم
هان خوبه میتونید انگلیسی صحبت کنید
هانول::..بله به زبان روسی فرانسوی انگلیسی
میتونم صحبت کنم
با تعجب بهم نگاهی انداخت گفت:…واقعا
هانول:..بله
بعد یه برگه گذاشت جلوم میتونید برگه استخدامتونرو پر کنید
هانول::..برگه رو گرفتم پرش کردم
میتونید از امروز کارتون شروع کنید چون به مترجمین نیاز داریم من به خانوم لی میگم میزتون رو نشون بده
هانول:..بله خیلی ممنون
(احترام گذاشتم اومدم بیرون یوهوووووو بالاخره استخدام شدم یه قری به خودم دادم داشتم با خودم میرقصیدم که چشمم خورد به یه خانومی داشت با تعجب نگاه میکرد منم که ضایع شدم
هانول:..سلام
خانوم؛..من خانوم لی هستم لطفا بفرمایید اتاق کارتون رو نشون بدم
هانول:..بله
دنبالش راه افتادم سوار آسانسور شدیم طبقه۱۰رو زد
از آسانسور پیاده شدیم رسیدم به یه اتاق بزرگ سمت راستش چند کارمند بودن سمت چپش هم همینطور وسطش یه شیشه بزرگ بود انگار از وسط نصف بود
خانوم لی :..بچه ها ایشون مترجمین جدیدمون است پارک هانول
یه نگاهی بهم انداختن
یکی از دخترا :…وای چشاش چقدر خوشگله
اون یکی :..اوهوم فکر کنم اهل خارج باشه
(الان من باید یه مدرک ثابت داشته باشم که اهل کره هستم اوفففف)
خانوم لی :..هانول این میز توهه میتونی از این به بعد کارتو اینجا شروع کنی
هانول:…ممنون
نشستم یه کامپیوتر بود چند تا برگه هم دوروبرش بودن
بعد یه خانومی اومد چند تا برگه آورد گفت ۲۰دقیقه وقت داری میتونی اینارو ترجمه کنی
بعد نگاهشو گرفت رفت
منم همینجوری گیچ داشتم نگاش میکردم
یه نگاهی به برگه ها انداختم منم سریع گرفتم ترجمه اش کردم
۴.۴k
۰۳ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.