(کوک)
(کوک)
یوری: ازتتت ممنونم( گریه
ازش جدا شدم
اشکاشو پاک کردم
کوک: بسه دیگه گریه نکن
لپاش قرمز بودن
بدنش عرق کرده بود
نفساش کند و کشیده شده بودن
کوک: خوبی؟
یوری: ن...نه
بایدم نباشه بدنش الان وضع خوبی نداره
چشاش خمار شده بود
پشت فرمون نشستم و گاز دادم سمت خونه خودم
تمام راه
چشاش بسته بودو از زیر ل/ ب
ن/ ا/ له میکرد
ب محز رسیدن بر/اید اس/تا/یل
بلندش کردمو ب سمت اتاقم رفتم
رو تخت گزاشتمشو ب سمت حموم رفتم اب وان سرد بود خودمم سردش کردم
از حموم بیرون امدمو لباساشو دراوروم
فقط با لباس ز/ یر جلوم بود
بدن سفید و جذاب
واقعا از این همه جذابی بش زول زده بودم که دوباره
ن/ ا/ له کرد بلندش کردم و داخل وان گزاشتمش( توقعه چی داشتی؟) که جیغغ بلندی کشید ابو رو ش ریختم که
حال بدش پرید هوشیار بود
یوری: مننننن ل/خ/تم جلو تو برو بیرررون
داشت میلرزید ب حرفاش محل ندادمو اب داغ و باز کردم اب سردو خالی کردم که وان ابش داغ شد
پشتمو بش کردم
جونگکوک: ی حله رو قفسس برش دار وقتی کلرت تنوم شد لباساتم رو تختن کسی تو اتاق نیس
گفتم و خارج شدم
یوری: ازتتت ممنونم( گریه
ازش جدا شدم
اشکاشو پاک کردم
کوک: بسه دیگه گریه نکن
لپاش قرمز بودن
بدنش عرق کرده بود
نفساش کند و کشیده شده بودن
کوک: خوبی؟
یوری: ن...نه
بایدم نباشه بدنش الان وضع خوبی نداره
چشاش خمار شده بود
پشت فرمون نشستم و گاز دادم سمت خونه خودم
تمام راه
چشاش بسته بودو از زیر ل/ ب
ن/ ا/ له میکرد
ب محز رسیدن بر/اید اس/تا/یل
بلندش کردمو ب سمت اتاقم رفتم
رو تخت گزاشتمشو ب سمت حموم رفتم اب وان سرد بود خودمم سردش کردم
از حموم بیرون امدمو لباساشو دراوروم
فقط با لباس ز/ یر جلوم بود
بدن سفید و جذاب
واقعا از این همه جذابی بش زول زده بودم که دوباره
ن/ ا/ له کرد بلندش کردم و داخل وان گزاشتمش( توقعه چی داشتی؟) که جیغغ بلندی کشید ابو رو ش ریختم که
حال بدش پرید هوشیار بود
یوری: مننننن ل/خ/تم جلو تو برو بیرررون
داشت میلرزید ب حرفاش محل ندادمو اب داغ و باز کردم اب سردو خالی کردم که وان ابش داغ شد
پشتمو بش کردم
جونگکوک: ی حله رو قفسس برش دار وقتی کلرت تنوم شد لباساتم رو تختن کسی تو اتاق نیس
گفتم و خارج شدم
۱۱.۶k
۱۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.