𝑀𝑂𝑂𝑁 𝐿𝐼𝐺𝐻𝑇 𝕡𝕒𝕣𝕥⑥
نگاهه بیرون میکنه
نفسه عمیق میکشه
و خوابش میبره
قطار وایمیسته و بیدار میشه
کیفش و بریمداره و میره بیرون
ته=چقد بزرگه سئول...من چجوری پیداش کنم؟
دور و برش نگاه میکنه
روی یکی از تلوزیونا رو نگاه میکنه
تورو میبینه
البته تبلیغه سامسونگ گلکسی S21 و کرده بودی
لبخند زد
یه پسر اومد کنارش
پسره=توهم فنشی!؟
ته نگاهه پسره کرد
ته=ن.نه...ی.یعنی اره...بچگی باهم دوست بودیم...
پسره=دروغه قشنگی بود😂
ته خیلی پوکر نگاش میکنه
پسره=بیخیال...معلومه سئول بدنیا نیومدی
ته=خب اره...
پسره=اومدی اینجا چیکار؟
ته=ام...خواننـــ
پسره=یاااا ما دنباله یکی بودیم...
ته=چی!؟
پسره=خب ببین...من جئون جانگ کوکم..ما دنباله عضوه هفتم هستیم!...و اینکه...
بعده یه عالمه توضیح
میرن پیشه پی دی نیم و یه تست میده و قبول میشه
و الان ته عضوه هفتمه بنگتنه
نشسته بود و هنوز غریبی میکرد
نامجون=خب...چند سالته!؟
ته=هیژده
نامجون=خجالت نکش...راحت باش...
هوبی=راستی واسه چی اومدی سئول؟
ته=خبـــــ
کوک=گفت میخواد خواننده شه
شوگا=یا انقد سر و صدا نکنین میخوام بخواــــ
شوگا چشماش میخوره به ته
شوگا=تو اینجا چه گوهی میخوری!؟
شوگا یقه ته رو میگیره
ته هم گردنه شوگا میگیره و میچسبونتش به دیوار
ته=وقتی میگم بدستش میارم باید خوب بفهمی چی میگم!
شوگا ته رو هل میده
شوگا=مگه اینکه از رو جنازه من رد شی!
نامجون میاد جداشون میکنه
نامجون=یا شما دوتا چتونه؟
شوگا نامجون و هل میده
شوگا=حتما به خاطره اون اومدی...چون معلومه از جمع کردنه عنه اسبا آنچنانم بدت نمیاد!
ته=خوبه فهمیدی که تا الان داشتم جمعت میکردم!
شوگا=پســــ
جین=توضیح میدین چخبره؟
جیمین=درباره چی حرف میزنین؟
کوک=مگه همو میشناسین؟
نامجون=لازمم نیست دعوا کنین
هوبی=چخبره!؟؟؟
شوگا=اینش به خودمون مربوطه
نامجون دسته ته رو میگیره و میبرتش تو اتاق
نامجون=دقیقا چخبره!؟
ته میشینه همه چیو از اول تا اخر برای نامجون میگه
نامجون=پس عاشقشی...
ته بغض میکنه
سرش و به جوابه مثبت تکون میده
نفسه عمیق میکشه
و خوابش میبره
قطار وایمیسته و بیدار میشه
کیفش و بریمداره و میره بیرون
ته=چقد بزرگه سئول...من چجوری پیداش کنم؟
دور و برش نگاه میکنه
روی یکی از تلوزیونا رو نگاه میکنه
تورو میبینه
البته تبلیغه سامسونگ گلکسی S21 و کرده بودی
لبخند زد
یه پسر اومد کنارش
پسره=توهم فنشی!؟
ته نگاهه پسره کرد
ته=ن.نه...ی.یعنی اره...بچگی باهم دوست بودیم...
پسره=دروغه قشنگی بود😂
ته خیلی پوکر نگاش میکنه
پسره=بیخیال...معلومه سئول بدنیا نیومدی
ته=خب اره...
پسره=اومدی اینجا چیکار؟
ته=ام...خواننـــ
پسره=یاااا ما دنباله یکی بودیم...
ته=چی!؟
پسره=خب ببین...من جئون جانگ کوکم..ما دنباله عضوه هفتم هستیم!...و اینکه...
بعده یه عالمه توضیح
میرن پیشه پی دی نیم و یه تست میده و قبول میشه
و الان ته عضوه هفتمه بنگتنه
نشسته بود و هنوز غریبی میکرد
نامجون=خب...چند سالته!؟
ته=هیژده
نامجون=خجالت نکش...راحت باش...
هوبی=راستی واسه چی اومدی سئول؟
ته=خبـــــ
کوک=گفت میخواد خواننده شه
شوگا=یا انقد سر و صدا نکنین میخوام بخواــــ
شوگا چشماش میخوره به ته
شوگا=تو اینجا چه گوهی میخوری!؟
شوگا یقه ته رو میگیره
ته هم گردنه شوگا میگیره و میچسبونتش به دیوار
ته=وقتی میگم بدستش میارم باید خوب بفهمی چی میگم!
شوگا ته رو هل میده
شوگا=مگه اینکه از رو جنازه من رد شی!
نامجون میاد جداشون میکنه
نامجون=یا شما دوتا چتونه؟
شوگا نامجون و هل میده
شوگا=حتما به خاطره اون اومدی...چون معلومه از جمع کردنه عنه اسبا آنچنانم بدت نمیاد!
ته=خوبه فهمیدی که تا الان داشتم جمعت میکردم!
شوگا=پســــ
جین=توضیح میدین چخبره؟
جیمین=درباره چی حرف میزنین؟
کوک=مگه همو میشناسین؟
نامجون=لازمم نیست دعوا کنین
هوبی=چخبره!؟؟؟
شوگا=اینش به خودمون مربوطه
نامجون دسته ته رو میگیره و میبرتش تو اتاق
نامجون=دقیقا چخبره!؟
ته میشینه همه چیو از اول تا اخر برای نامجون میگه
نامجون=پس عاشقشی...
ته بغض میکنه
سرش و به جوابه مثبت تکون میده
۲۰.۶k
۱۵ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.