دلم تنگ شده برای اینکه کسی را دوست داشته باشم
دم برای اینکه کسی را دوست داشته باشم تنگ شده...
دلم تنگ شده برای تپش‌های نامنظم قلبم که برای کسی عاشقانه می‌تپید،
دلم تنگ شده برای اشتیاق گاه‌گاهی که برای حرف زدن و در آغوش کشیدن کسی داشتم.
آدمی چه بی‌مقدار می‌شود وقتی کسی را دوست نداشته باشد، وقتی کسی نباشد که بتوان دوستش داشت، وقتی دوست داشتن آدم‌ها، بعید شده باشد و احمقانه و ناممکن.انقدر ساکت ماندم چون آب، درون برکه راکد ماندم بی‌حوصله‌تر ز برگ پاییز شدم
در اوج جوانی‌ام، غم‌انگیز شدم...پاییز! مرا چه خوب می‌فهمی تو! ما را چو دمِ غروب می‌فهمی تو...
حاشا که جهان، چه حزن‌انگیز شده انگار... تمام شهر، پاییز شده...بی‌حوصله‌ام، کلافه‌ام، غمگینم برگم، که به شاخه‌ی جهان، سنگینم...
#خاص
دلم تنگ شده برای تپش‌های نامنظم قلبم که برای کسی عاشقانه می‌تپید،
دلم تنگ شده برای اشتیاق گاه‌گاهی که برای حرف زدن و در آغوش کشیدن کسی داشتم.
آدمی چه بی‌مقدار می‌شود وقتی کسی را دوست نداشته باشد، وقتی کسی نباشد که بتوان دوستش داشت، وقتی دوست داشتن آدم‌ها، بعید شده باشد و احمقانه و ناممکن.انقدر ساکت ماندم چون آب، درون برکه راکد ماندم بی‌حوصله‌تر ز برگ پاییز شدم
در اوج جوانی‌ام، غم‌انگیز شدم...پاییز! مرا چه خوب می‌فهمی تو! ما را چو دمِ غروب می‌فهمی تو...
حاشا که جهان، چه حزن‌انگیز شده انگار... تمام شهر، پاییز شده...بی‌حوصله‌ام، کلافه‌ام، غمگینم برگم، که به شاخه‌ی جهان، سنگینم...
#خاص
۷.۵k
۰۴ آبان ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.