فیک جونگ کوک پارت ۹ (معشوقه)
ا.ت خودتو جمع نباید جلوی این سوتی بدی! یهو سرمو بلند کردم و دیدم استاد و همه دانشجوها دارن میخندن-_- بابا حالا من یه اشتباهی کردم شما هم هی مسخره کنید-_- ولی وقتی نگاه کردم دیدم جونگ کوک و تهیونگ اخماشون توهمه.عه اینا چه شونه*-* یه جوری بهم نگاه میکنن انگار پدر کشتگی باهام دارن*-*/جین دست زد و گفت کافیه درسو شروع میکنیم خیلی خوش اخلاق بود و تا آخر کلاس در هین درس دادن شوخی هم میکرد ولی یه چیز عجیب بود چرا همش به من زل زده بود؟!*-*/ولی خیلی خوشتیپه ها! دانشجوها هم بهش سلام کردن و خوش آمد گفتن اونم داشت اسم همه رو میخوند و باهاشون آشنا میشد بعد اینکه اسمه منو خوند منم بلند شدن و گفتم:استاد من کیم ا.ت هستم دانشجوی جدید از دیدنتون خوشبختم....شما خیلی خوشتیپ هستین...عه..عه..ببخشید..اشتباه شد...منظورم اینه که...شما خیلی...مهربونیت!!آخ من دوباره چم شده دوباره شروع کردم به چرت و پرت گفتن! -_- استاد اومد هممون بلند شدیم و احترام گذاشتیم همهمه دانشجوها داخل کلاس پیچیده بود ظاهرا این استاده جدیدمونه و اون قبلیه رفته!استاد تعظیم کرد و گفت:سلام من کیم سوک جین هستم و سی سالمه استاد زبان شما از دیدنتون خوشبختم^-^/آها پس یعنی از من ده سال بزرگتره! تعظیم کردم و بعد کنار رفتم اونم رفت کنار تهیونگ و جیمین نشست.منم یه صندلی خالی گیر آوردم و روش نشستم اون سه تا هم داشتن باهم حرف میزنن جونگ کوک انگار یکم عصبی بود! یهو دیدم تهیونگ به من اشاره کرد که سه تاشون سمت من برگشتن سریع سرمو انداختم پایین که یهو ا.ت: نه..من...چیزه....دیگه باید برم....خدافظ./بعد سریع دویدم از اونجا دور شدم همینجور داشتم میرفتم سرم رو چرخوندم و پشت سرم رو نگاه کردم که مطمئن بشم که کسی دنبالم نیست که یهو با یه نفر برخورد کردم و محکم خوردم زمین جیغ کوتاهی کشیدم که یهو سرمو با عصبانیت بالا گرفتم یه پسر بود.پشتش به من بود اونم معلوم بود که عصبانیه انگار منتظر کسیه یهو تند برگشت سمت من داد زد چته!!!/صبر کن ببینم این که همون پسره جونگ کوکه!! /یهو بهم نگاه کرد و گفت : تویییی!! /انگار از دیدنم خیلی جا خورده بود ولی چرااا؟؟! /ا.ت :آره منم چرا انقد تعجب کردی؟؟/جونگ کوک :چون فک میکردم تو یه دختر دبیرستانیه کوچولویی!/کلا همه به من همین حرفک میزنن -_- میگن قیافم به سنم نمیاد!!چقد بدم میاددد اینجور میگنننن-_- /ا.ت :فعلا که میبینی دختر کوچولو نیستم به هر حال ببخشید که بهت خوردم -_- (با یه لحن تمسخر آمیز)/جونگ کوک :حالا مگه چی شده که اینجور حرف میزنی دختره ی لوس!!/ایششش به من میگه لوسسس!!/ا.ت:هی خودت لوسی!/جونگ کوک :خب لوسی دیگه مثلا تو به من برخورد کردی و افتادی بعد یه جور رفتار میکنی که انگار ارث پدرتو خوردم!! -_-/ خب راست میگفت خودمم نمیدونم چم بود..
*پاین پات
*پاین پات
۹۷
۳۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.