ِ
ِ
روز ملی و استقلال بوسنی هرزگوین ۱۹۹۲ میلادی
♦️ روز ملی و استقلال بوسنی هرزگوین 1992 م
🔻کمتراز سه دهه قبل، در چنین روزهایی، در عرض سهروز، بیشاز 8.000نفر از اهالی سربرنیتسا در بوسنی کشته شدند.
یعنی روزانه حدود 2600نفر یعنی هر ساعت حدود 110نفر!
تاریخ بخوانیم
کَم بیاری مُردی
- اسلحهها را تحویل دهید
- شما در امان هستید
- سازمان ملل امنیت شما را تضمین میکند
جامعه جهانی همراه شماست
- آنها نمیتوانند به شما نزدیک شوند!
اینها شعارهایی بود که از بیرون به گوش مردم شهر میرسید.
- ما نمیتوانیم
- «آنها» قویتراند
_ اگر تسلیم شویم گرسنه نمیمانیم
- اگر وارد شهر شوند هیچ چیز برایمان نمیماند
و اینها حرفهای «تعدادی از مردم شهر» بود. حرفهایی که توانست بذر ناامیدی را دردل دیگر همشهریها بکارد. مردم مسلمانی که هم سلاح داشتند و هم توان دفاع
بااین شعارهاییکه از خودیها و ناخودیها شنیدند، اسلحهها را تحویل دادند، وارد کمپ شدند. کمپی که سازمانملل و جامعهجهانی حمایت از مردم در آن را ضمانت کرده بود.
زنان و مردان را جدا کردند.
مردان از 12تا80 سال ماندند و بقیه افراد را با اتوبوس به شهرهای دورتر از کمپ فرستادند. «تعدادی از مردم شهر» به «بقیه» گفتند: دیدید کار خوبی کردیم که تسلیم شدیم؟ دیدید حل شد؟
«بقیه» فقط نگاه میکردند. بعداز سه روز نیروهای سازمان ملل و همان جامعه جهانی از کمپ رفتند. انگارنهانگار باید پای تضمینشان میماندند. «آنها» وارد کمپ شدند و مردها را دسته دسته کشتند. «بقیه» طوری به «تعدادی از مردم شهر» نگاه میکردند که انگار با چشمهاشان عمیقترین ناسزاهای تاریخ را نثارشان میکنند.
این ماجرای واقعی کمتراز سهدهه قبل در مهد آزادی و دموکراسی! همان اروپای افسانهای! در کشور مسلمان بوسنی و هرزگوین، در شهر سربرنیتسا اتفاق افتاد.
مردم شهری که با اعتماد بهقول و تضمین آمریکا و سازمانهای جهانی، تسلیم شدند و در سهروز بیش از 8.000نفر از آنها کشته شدند.
همین، کشتهشدند، آبازآبِ جامعهجهانی «هم» تکان نخورد.
تاريخ میتواند برای ملتها عبرت باشد اگر ملتی بخواهد.
#باز_آی
روز ملی و استقلال بوسنی هرزگوین ۱۹۹۲ میلادی
♦️ روز ملی و استقلال بوسنی هرزگوین 1992 م
🔻کمتراز سه دهه قبل، در چنین روزهایی، در عرض سهروز، بیشاز 8.000نفر از اهالی سربرنیتسا در بوسنی کشته شدند.
یعنی روزانه حدود 2600نفر یعنی هر ساعت حدود 110نفر!
تاریخ بخوانیم
کَم بیاری مُردی
- اسلحهها را تحویل دهید
- شما در امان هستید
- سازمان ملل امنیت شما را تضمین میکند
جامعه جهانی همراه شماست
- آنها نمیتوانند به شما نزدیک شوند!
اینها شعارهایی بود که از بیرون به گوش مردم شهر میرسید.
- ما نمیتوانیم
- «آنها» قویتراند
_ اگر تسلیم شویم گرسنه نمیمانیم
- اگر وارد شهر شوند هیچ چیز برایمان نمیماند
و اینها حرفهای «تعدادی از مردم شهر» بود. حرفهایی که توانست بذر ناامیدی را دردل دیگر همشهریها بکارد. مردم مسلمانی که هم سلاح داشتند و هم توان دفاع
بااین شعارهاییکه از خودیها و ناخودیها شنیدند، اسلحهها را تحویل دادند، وارد کمپ شدند. کمپی که سازمانملل و جامعهجهانی حمایت از مردم در آن را ضمانت کرده بود.
زنان و مردان را جدا کردند.
مردان از 12تا80 سال ماندند و بقیه افراد را با اتوبوس به شهرهای دورتر از کمپ فرستادند. «تعدادی از مردم شهر» به «بقیه» گفتند: دیدید کار خوبی کردیم که تسلیم شدیم؟ دیدید حل شد؟
«بقیه» فقط نگاه میکردند. بعداز سه روز نیروهای سازمان ملل و همان جامعه جهانی از کمپ رفتند. انگارنهانگار باید پای تضمینشان میماندند. «آنها» وارد کمپ شدند و مردها را دسته دسته کشتند. «بقیه» طوری به «تعدادی از مردم شهر» نگاه میکردند که انگار با چشمهاشان عمیقترین ناسزاهای تاریخ را نثارشان میکنند.
این ماجرای واقعی کمتراز سهدهه قبل در مهد آزادی و دموکراسی! همان اروپای افسانهای! در کشور مسلمان بوسنی و هرزگوین، در شهر سربرنیتسا اتفاق افتاد.
مردم شهری که با اعتماد بهقول و تضمین آمریکا و سازمانهای جهانی، تسلیم شدند و در سهروز بیش از 8.000نفر از آنها کشته شدند.
همین، کشتهشدند، آبازآبِ جامعهجهانی «هم» تکان نخورد.
تاريخ میتواند برای ملتها عبرت باشد اگر ملتی بخواهد.
#باز_آی
۱.۹k
۱۴ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.